مستضعفین تی وی

اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَكَ‏ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ‏ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي‏

حجاب

صفحه اصلی

ایمیل مطالب پروفایل مدیر رهبری پشتیبانی

مذهبی
توحید
مهدویت
معاد
نماز
قرآن
احکام
امر به معروف و نهی از منکر
حجاب
اثر منفی دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج
ازدواج
محرم
نگاه
ابلیس
گناه
نبوت
روزه
خمس
زکات
عاشورا و امام حسین
آیا می دانید ؟
احادیث ، روایات ، داستان
احادیث ناب
روایات ناب
داستان ناب
کتاب و گفتۀ بزرگان
علمی
اجتماعی
حق الناس
رشوه
مطالب جالب
دیگر مطالب
واقعیات جامعه غرب
تاثیر سایتها و فیلمهای غیر اخلاقی
مد و مدگرایی
پزشکی
مشکلات مبتلا به
دانلود
مناجات حاج منصور ارضی
سید مهدی میر داماد
نرم افزار کاربردی موبایل
دانلود سخنرانی
موبایل
کتاب
نرم افزار
کامپیوتر
نرم افزار
کتاب
اخبار
سینما و تلوزیون
رژیم پهلوی
سخنرانی استاد پناهیان


حجاب
حجاب
روزه
نماز
روزه
امر به معروف و نهی از منکر
نگاه حرام
نگاه
اسرار روزه
روزه درمانی
امر به معروف
نهی از منكر
ماه رمضان
امر به معروف و نهی از منكر
شیطان




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 71
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 83
بازدید ماه : 83
بازدید کل : 15548
تعداد مطالب : 285
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1


حجاب

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


♥•٠· من یک دخترم

نه یک مانکن فروشگاه,

نه یک وسیله برای جلب توجه,

و نه یک تابلو نقاشی

پیشرفت و بالارفتن را میخواهم اما نه به هر قیمتی

آزادم اما با تفسیری جدابافته...

آزادی من حجاب من است ،

طلا هم آزاد است اما همیشه محفوظ ، طلا را هیچوقت فله نمیفروشند!

آن چه را فله میفروشند که زیادی آزاد باشد .نمونه اش "سبزی خوردن"!

jeune_fille_niqab_0.jpg

 


برچسب‌ها: حجاب پیشرفت آزادی,
 

شنبه 18 بهمن 1398

 

آیامیدانید ...؟ 4

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


آیامیدانید ...؟

آیا میدانید اولین مشکل پیامبراسلام برای تبلیغ دین شریف اسلام چه بوده است؟

طبق آیه 94 و 95 سوره الحجر اولین مشکلی که پیامبراسلام برای دعوت به اسلام با آن درگیربودند، تمسخربوده است.

فَاصْدَعْبِمَاتُؤْمَرُوَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (الحجر/ 94)

آنچه رامأموريت داري، آشکارا بيان کن ! وازمشرکان رويگردان(وبه آنها اعتنا نکن(

إِنَّاكَفَينَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ (الحجر/ 95)

ما شرّ استهزا کنندگان را ازتو دفع خواهيم کرد؛

آیه فوق مربوط به پیامبر اسلام است، در حالی که در آیات متعدد دیگری خداوند به مسخره شدن همه پیامبران اشاره کرده اند ، آیاتی از قبیل :

ياحَسْرَةًعَلَى الْعِبَادِ مَايأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِه ِيسْتَهْزِئُونَ (يس/30)

"افسوس براين بندگان که هيچ پيامبري براي هدايت آنان نيامد مگراينکه او را استهزا مي‌کردند!"

وَمَا يأْتِيهِمْ مِنْ نَبِي إِلَّا كَانُوا بِهِ يسْتَهْزِئُونَ(الزخرف/7)

ولي هيچ پيامبري به سوي آنها نمي‌آمد مگراينکه او را استهزا مي‌کردند.

و ...

می توان گفت که مسخره شدن جزء مشکلاتی بوده است که همه پیامبران با آن مواجه بودند. ما هم که انشاالله  در مسیر پیامبران حرکت می کنیم، نباید از تمسخر دیگران دلسرد شویم.

سوال: چگونه می شود همه پیامبران که بهترین عاملان به احکام و حدود الهی بودند توسط مردم نادان مورد تمسخر قرار گرفته باشند؛ ولی ما که خود را پیرو پیامبران می دانیم و به گَرد پای پیامبران هم نمی رسیم، مورد تمسخر قرار نگیریم ؟

 

 

جمعه 10 مرداد 1398

 

آیا در قرآن برای راهپیمایی هم آیه داریم؟

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


كسی از من پرسید: ما در قرآن برای راهپیمایی هم آیه داریم؟ گفتم بله: قرآن می‌فرماید:

«وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْكُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ» توبه/120

قدمی را برنمی دارید كه بواسطه آن كفّار به غیظ می‌آیند مگر اینكه در مقابل آن برای شما عمل صالح نوشته می‌شود.
«یَطَؤُنَ»: یعنی حركت دست جمعی و راهپیمائی، پس این راهپیمائی هم عمل صالح است.

منبع : سوال چهارم در صفحه -->       http://gharaati.ir/show.php?page=darsha&id=747

 

چهار شنبه 1 مرداد 1398

 

دعوت مراجع تقلید برای حضور در راهپیمایی روز قدس

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


دعوت مراجع تقلید

برای حضور در

راهپیمایی روز قدس

دعوت مراجع تقلید برای حضور در راهپیمایی روز قدس

 
به گزارش واحد مرکزی خبر، آیت الله مکارم شیرازی در پیامش آورده است: روز قدس روز خروش همه مسلمانان علیه رژیم غاصب است که امسال نقاب از چهره وحشیانه خود برداشته و در غزه صدها نفر را شهید و هزاران نفر را مجروح کرده است.

وی افزود: امروز حامیان رژیم صهیونیستی و اسرائیل از هر زمانی رسواتر شده اند و مسلمانان باید از این فرصت استفاده کنند و دست به دست هم دهند و اگر برخی دولت های اسلامی کوتاهی می کنند، ملت های مسلمان به خروش آیند و بتوانند ان شاء الله این رژیم را درتمام دنیا منفور و حامیانشان را رسوا کنند.

آیت الله نوری همدانی هم در پیامش آورده است به مردم مظلوم فلسطین و غزه می گوییم شما تنها نیستید و دل های همه مسلمانان و آزادیخواهان با شماست و از شما حمایت خواهند کرد.

پیام ما در روز قدس که روز اسلام است به استکبار جهانی و دولت هایی که با آنها همراه و همصدا هستند بعد از محکوم کردن جنایاتشان این است که روزگار دروغ ، فریب و تزویر به پایان رسیده و عدالت و آزادی خواهی در جهان استقرار پیدا خواهد کرد.

آیت الله علوی گرگانی هم در بخشی از پیامش آورده است.. امت بزرگ اسلام ، آزادگان جهان ، ای آنانکه قلبشان برای آزادی ، عدالت وامنیت می تپد هنگام فریاد فرا رسیده ، روز قدس روز فریاد بر سرظالمان و ستمگران ، روز اسلام ، روز تلاش برای آزادی مردم مظلوم و رنجدیده فلسطین ، روز غرش علیه استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل است.

آیت الله جوادی آملی نیز گفت: همه مسئولان و ملت ایران در داخل و خارج باید در روز قدس در حمایت از فلسطین در راهپیمایی شرکت کند.

وی افزود: حال انتفاضه و راهپیمایی کمترین کار است که باید انجام دهیم.

آیت الله سبحانی ، هم مسلمانان را به شرکت گسترده در راهپیمایی یوم الله قدس دعوت کرد.

این مرجع تقلید شیعیان گفت: مسجدالاقصی نخستین قبله مسلمانان ، محل معراج رفتن پیامبر اسلام (ص) برای مسلمانان اهمیت فراوانی دارد و این مقام باید در اختیار مسلمانان باشد.

آیت الله سبحانی افزود: عده ای نژادپرست از شرق و غرب آمدند و بر این مکان مقدس مسلط شدند لذا مسلمانان باید با چنگ و دندان قدس را باز پس گیرند.

وی گفت: در روز جهانی قدس که به فرمان امام خمینی (ره) اعلام شده است باید لبیک بگوییم ، علیه رژیم صهیونیستی شعار دهیم و حق مسلمانان را بازپس بگیریم.
 
منبع : http://www.radiopayam.ir
 

چهار شنبه 1 مرداد 1398

 

دو شبکه ماهواره ای فارسی زبان که در شب اربعین سنگ تمام گذاشتند!+ تصاویر

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


شیوه پخش برنامه های دو شبکه ماهواره ای فارسی زبان وابسته به دو دولت غربی در شب گذشته و همزمان با عزاداری شیعیان، ما را بر آن داشت تا نگاهی به این نوع برنامه سازی آن ها داشته باشیم.

به گزارش مشرق، شبکه های ماهواره ای که به زبان فارسی برنامه پخش می کنند، هدف خود از تأسیس شبکه و پخش برنامه برای ایرانیان را احترام به سلیقه و نظر مخاطب ایرانی بیان می کنند و از "صداقت" و "رفتار حرفه ای" می گویند؛ اما آیا واقعیت هم همین است؟

صدای آمریکا(VOA) و  بی بی سی فارسی(BBC PERSIAN)  نیز از آن گروه از شبکه هایی هستند که ادعای احترام به دیدگاه و سلیقه مخاطبان خود را بارها مطرح کرده و می کنند؛ به خصوص بی بی سی فارسی که رئیس آن در سخنانش از واژه هایی مانند "رسانه حرفه ای"، "رفتار صادقانه"، "احترام به مخاطبان ایرانی" و ... سخن می گوید؛ اما اگر راستش را بخواهید بارها خلاف این شعارها عمل کرده اند؛ از استفاده از واژه مجعول برای خلیج فارس گرفته تا جعلی خواندن ایران و این بار ...

نمونه دیگر "رفتار مغایر با شعار" در دو رسانه وابسته به دولت آمریکا و دولت انگلیس را شب گذشته به وضوح میتوان دید. در حالی که در شب اربعین نه تنها شیعیان سراسر جهان؛ بلکه اقلیت های دینی در ایران برای امام حسین(ع) عزاداری می کردند؛ اما این دو شبکه به جای احترام به ایرانی ها و با بی اعتنایی به اعتقادات مردم ایران، سنگ تمام گذاشتند و از هیچ کاری دریغ نکردند.

 

بی بی سی فارسی در دو روز گذشته، دو گزارش و خبر از پیاده روی زائران در کربلا پخش کرد که در هر دوی آن ها طوری فضاسازی شده تا با القای عدم وجود امنیت در عراق، به شکلی حرفه ای در پیاده روی و زیارت، شک و تردید به وجود آورند.

 

 

 

به گزارش جام نیوز،  نگاهی به گوشه ای از تصاویری که در ذیل این نوشته از این دو شبکه می بینید؛ بخشی از دیشب این دو رسانه را نمایش می دهد. شبی که حجم برنامه های موسیقی، رقص، آواز، شراب و قمار بازی به شکل عجیبی افزایش پیدا کرد و این دو شبکه احتمالا به بهانه فردای شب یلدا[!] در شب اربعین جشن گرفتند.

اگر کسی خرده بگیرد که آیا از این شبکه ها غیر از این توقع داشتید؟ یا این که آیا انتظار داشتید آن ها هم عزاداری کنند؟ باید این طور جواب دهیم که:

1. با وجود آن که بی بی سی فارسی با بودجه دولت انگلستان و صدای آمریکا با بودجه دولت آمریکا تأمین می شوند و مدیران به ظاهر فارسی این شبکه ها هم باید بر طبق رویه مورد نظر برنامه بسازند؛ اما اخلاق حرفه ای یک رسانه حکم می کند به مخاطبانش احترام بگذارد.

2. این شبکه ها شب گذشته حداقل می توانستند برنامه های عادی خود را پخش کنند؛ اما حجم رقص و آواز و شراب و قمار به حدی بود که انسان را به فکر فرو می برد که آیا این نوع پخش برنامه در شبی که ایرانیان عزادارند، جز بی حرمتی به اعتقادات شیعه است؟ آیا این رویکرد هدفی جز تلاش برای کم رنگ کردن نقش دین و اهل بیت(ع) در زندگی ایرانیان دارد؟

3. ما انتظاری جز این از بی بی سی فارسی و صدای آمریکا و دیگر شبکه های ماهواره ای- چه سیاسی و چه فرهنگی- نداریم، آن هایی که از راه های مختلف تمام توانشان را برای مقابله با فرهنگ ایرانی- اسلامی و تغییر دادن سبک زندگی ایرانیان به کار بسته اند؛ اما این تلنگری است به خودمان که حواسمان باشد و در غبار روزگار این نوع رفتار و هجمه دشمن و اهدافشان را فراموش نکنیم.

گرچه بسیاری از تصاویری که دیشب از بی بی سی فارسی و صدای آمریکا پخش شد به دلیل صحنه های غیراخلاقی قابل نشان دادن نیست؛ از نمایش بخشی از تصاویر هم از مخاطبان محترم پوزش می خواهیم:

 بی بی سی فارسی BBC PERSIAN:

 

 

رقص:

 

 

 

شراب خواری:

 

قمار بازی:

 

انواع موسیقی و آواز و ....:

 

 

  صدای آمریکا VOA:

 

 

 

منبع : http://www.mashreghnews.ir


برچسب‌ها: شبکه , ماهواره , فارسی , زبان , اربعین , سنگ , تمام , بی بی سی , فارسی , مشرق,
 

یک شنبه 29 تير 1398

 

روابط دختر وپسر از دیدگاه قرآن

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


این مقاله ای که الان میخوام معرفی کنم میتونه به خیلی از سوالاتون در مورد روابط دختر وپسر پاسخ بده وهمش با دلایل قرآنیه.پیشنهاد می کنم حتمنِ حتمنِ حتما(!!!)بخونیدش و نظرتونو هم راجع بهش بگین:

روابط دختر وپسر از دیدگاه قرآن

قرآن در آیه 25 سوره ی نساء خطاب به مردان مؤمنی که می خواهند ازدواج کنند می گویدمُحْصَنَٰتٍ غَیْرَ مُسَٰفِحَٰتٍ وَلَا مُتَّخِذَٰتِ أَخْدَانٍ» : «زنان پاکی که بدکاره نباشند و اهل روابط پنهانی با نامحرم نباشند».

یعنی بر اساس این آیه دختران یا زنانی که اهل رفاقت پنهانی با نامحرم اند( مثلاً همین هایی که پسران آن ها را دوست دختر خطاب می کنند) هم ردیف زناکارانند و ازدواج با آنها ممنوعاست. حال، چرا قرآن این گروه را پس از زناکاران قرار داده و در کنار آن ها آورده است؟ چون عامل اصلی و آخرین قدم در مبتلا شدن به زنا، رفاقت های پنهانی با نامحرم است و هیچ کس نسبت به این حقیقت، شکی ندارد.

تعجب کردید؟ بله باید هم تعجب کنید! متاسفانه خیلی ها از این آیه بی خبرند. بگذارید یک آیه هم دربارهی ویژگی های مردانی که شایستگی ازدواج با زن مؤمن را دارند، بیاوریم: قرآن در آیهی 5 سوره ی مائده می فرماید:

«مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِیٓ أَخْدَانٍ»: «مردان پاکی که بدکاره نباشند و اهل رفاقت پنهانی با نامحرم نباشند».

یعنی پسران یا مردانی که اهل رفاقت پنهانی با نامحرمند (مثلاً همان هایی که دختران ،آنها را دوست پسر می نامند) ،همردیف زناکارانند و ازدواج دختران مومن و مسلمان با آنها ممنوع است!و قرآن آن را به شدت  نهی کرده است!

این بحث را تطبیق می دهیم با آیه ی 26 سوره نور که می فرماید:

«الْخَبِیثَٰتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَٰتِ وَالطَّیِّبَٰتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَٰتِ»:

زنان ناپاک برای مردان ناپاک و مردان ناپاک برای زنان ناپاک ، و زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک اند...

.

تقدیم به شما که عاشق پاک ماندن،یا پاک شدن و پاک زیستن هستید

دانلود مقاله کامل:***نوش دارو***


برچسب‌ها: نوش دارو, روابط دختروپسر,
 

یک شنبه 29 تير 1398

 

شباهت نظر رهبر انقلاب و پناهیان در مورد فرج و تحول در جهان

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


شباهت نظر رهبر انقلاب و پناهیان در مورد فرج و تحول در جهان
 
1

آقا! بروید با چندتا از این پیرمردها صحبت کنید، با این سیاسیون و نظامیون دنیا صحبت کنید، بگو جان آباء و اجدادت قسم، ده سال پیش شما احتمال جنگ این‌جوری در غزه را می‌دادی؟ یک نفر اگر به شما جواب مثبت داد! این قدرت چیست؟ «معمّا چو حل گشت آسان شود».

 

 

 

به گزارش فرهنگ نیوز، هرچند پس از سخنرانی شب عاشورای سال 91 حجت الاسلام پناهیان عده ای سعی در تخریب وی و به انحراف کشاندن مطالب با اتهامات واهی به شخص حجت الاسلام پناهیان و تحریف سخنرانی شب عاشورای وی در مورد قواعد ظهور (و نه علائم ظهور) کردند اما با مقایسه ی سخنرانی وی در مورد تغییر شرایط جهان و جابه جایی قدرت در منطقه خصوصاً در قضیه جنگ غزه و اسرائیل با سخنرانی رهبر معظم انقلاب در جمع اساتید کشورهای بیداری اسلامی، به روشنی می توان دریافت که نوع نگاه حجت الاسلام پناهیان در مورد نصرت الهی و شتاب به سمت نزدیکی فرج مورد تایید بزرگان و منطبق بر اصول لایتغیر سنت های الهی است. به گزارش فرهنگ نیوز با مقایسه ی بین صحبت های حجت الاسلام پناهیان و صحبت اخیر رهبر انقلاب این نگرش به روشنی قابل درک است:

 

حجت الاسلام پناهیان شب عاشورای 91 بیت رهبری

من یک سؤال از شما بکنم عرضم را کم‌کم جمع بکنم ببرم‌تان با همین بحث در کربلا. ببینید واقعاً حالا کربلا کجاست، ما کجا هستیم! الان بعد از این بحث مزّه می‌دهد برویم کربلا، قبلش این نکته را به عنوان تتمّۀ بحث خودم عرض بکنم. دوستان من! این روندِ سرعتِ فراگیر شدنِ حقیقتِ اسلام ناب، حقیقتِ انقلاب اسلامی که دارد با این قدرت اثر می‌گذارد که نمونه‌اش را شما در جنگ اخیر غزه دیدید، جوان‌ها روحیۀ سلحشوری دارند، جنگ غزه را می‌بینند می‌گویند آفرین عالی بود، بعد مشغول می‌شوند درس خودشان را می‌خوانند. خبر ندارند که معنایش چیست. آقا! بروید با چندتا از این پیرمردها صحبت کنید، با این سیاسیون و نظامیون دنیا صحبت کنید، بگو جان آباء و اجدادت قسم، ده سال پیش شما احتمال جنگ این‌جوری در غزه را می‌دادی؟ یک نفر اگر به شما جواب مثبت داد! این قدرت چیست؟ «معمّا چو حل گشت آسان شود».

من از شما می‌خواهم یک سؤال بکنم، عاشوراییان! اگر همین‌جوری روند جلو برود که مانعی هم برایش نیست، امکانات هم بیشتر شده برای اینکه رشد حرکت اسلام ناب تساعدی باشد، چند سال دیگر ظهور خواهد بود؟ محاسبۀ عقلانی بکن، اینکه پیشگویی و غیبگویی نیست، قواعد ظهور را نگاه کن، چند سال دیگر کار تمام خواهد شد؟ یک محاسبه بکن، یک آمار بکش، نمودار پای تخته بکش، امکانات، رشد ما، قدرت دشمن، شکستش در مقابل ما، نمودار که کاری ندارد، نه اینکه می‌توانی وقت دقیق را اعلام کنی یا روز و تاریخ و سال را می‌توانی حساب کنی.

 

صحبت های مقام معظم رهبری در جمع اساتید کشورهای بیداری اسلامی 21 آذرماه

 اين مسئله‌ى اخير فلسطين، خيلى مسئله‌ى مهمى است. بين غزه و بين دولت صهيونيست كه مدعى است قوى‌ترين ارتش را در منطقه دارد، هشت روز جنگ اتفاق مى‌افتد؛ آنگاه وقتى ميخواهند آتش‌بس ايجاد كنند، آن طرفى كه براى آتش‌بس شرط ميگذارد، فلسطينى‌هايند! اين باوركردنى است؟ ده سال پيش اگر به شما اين حرف را ميزدند، چه كسى باور ميكرد كه يك روزى بين فلسطينى‌ها - نه همه‌ى فلسطينى‌ها؛ يك گوشه‌اى از فلسطينى‌ها، غزه - و بين رژيم صهيونيستى جنگى اتفاق بيفتد، براى آتش‌بس آن جنگ، فلسطينى‌ها شرط بگذارند؟ آفرين بر فلسطينى‌ها! آفرين! آفرين بر حماس و جهاد و گردانهاى مبارزى كه در فلسطين، در غزه جنگيدند و شجاعت نشان دادند! شجاعت اين است. من به سهم خودم از همه‌ى مبارزين فلسطين تشكر ميكنم؛ به خاطر فداكارى‌اى كه كردند، به خاطر تلاشى كه كردند، به خاطر صبرى كه كردند، و ديدند كه «انّ مع العسر يسرى». اگر چنانچه ما صبر كرديم، اين صبر موجب ميشود كه خداى متعال فرج را برساند. صبر كردند، ايستادگى كردند، خداى متعال فرج را رساند؛ اين درس است؛ براى خود آنها هم درس است، براى ديگران هم درس است. اين وحدت بين مسلمانها را دست كم نگيريد؛ مسئله‌ى مهمى است.

 

قضاوت را به عهده ی مخاطبان فهیم فرهنگ نیوز می گذاریم.

 

منبع : فرهنگ نیوز

 

 

شنبه 28 تير 1398

 

داستان اراده محکم و همت بلند یک دختر

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


داستان در مورد دختر کوچکی است که در یک کلبه محقر دور از شهر در یک خانواده فقیر به دنیا آمده بود. زایمان، زودتر از زمان مقرر انجام شده بود و او نوزاد زودرس، ضعیف و شکننده ای بود. همه شک داشتند که زنده بماند. وقتی 4 ساله شد، بیماری ذات الریه و مخملک را با هم گرفت. ترکیب خطرناکی که پای چپ او را از کار انداخت و فلج کرد. اما او خوش شانس بود.
چون مادری داشت که او را تشویق و دلگرم می کرد. مادرش به او گفت: «علی رغم مشکلی که در پایت داری، با زندگیت هر کاری که بخواهی می توانی بکنی، تنها چیزی که احتیاج داری ایمان، مداومت در کار، جرات و یک روح سرسخت و مقاوم است.» بدین ترتیب در 9 سالگی دختر کوچولو بست های آهنی پایش را کنار گذاشت و بر خلاف آنچه دکتر ها می گفتند که هیچ گاه به طور طبیعی راه نمی رود، راه رفت و 4 سال طول کشید تا قدم های منظم و بلندی را برداشت و این یک معجزه بود.
او یک آرزوی باور نکردنی داشت، آرزو داشت بزرگ ترین دونده زن جهان شود، اما با پاهایی مثل پاهای او این آرزو چه معنایی می توانست داشته باشد؟ در 13 سالگی در یک مسابقه دو شرکت کرد و در تمام مسابقات، آخرین نفر بود. همه به اصرار به او می گفتند که این کار را کنار بگذارد، اما روزی فرا رسید که او قهرمان مسابقه شد.
از آن زمان به بعد ویلما در هر مسابقه ای شرکت کرد و برنده شد. در سال 1960 او به بازی های المپیک راه یافت، و آنجا در برابر اولین دونده زن دنیا، یک دختر آلمانی قرار گرفت و تا بحال کسی نتوانسته بود او را شکست دهد. اما ویلما پیروز شد و در دو 100 متر، 200 متر، و دو امدادی 400 متر، 3 مدال المپیک گرفت.
آن روز او اولین زنی بود که توانست در یک دوره المپیک 3 مدال طلا کسب کند...
در حالی که گفته بودند او هیچ وقت نمی تواند دوباره راه برود.....

 

منبع : http://nahad.nit.ac.ir/

 

دو شنبه 23 تير 1398

 

داستان جالب عابد و سگ

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


روزی در زمانهای قدیم عابدی بود که روی یه کوهی زندگی می کرد. شبها عبادت میکرد و روزهاش رو روزه بود. اون پایین کوه نمی رفت و بین مردم شهر نمی گشت. هر روز برای این عابد ما یه قرص نون میومد. نصفش رو برای افطار می خورد و نصف دیگرش رو هم برای سحر نگه می داشت. روزها به همین منوال می گذشت تا اینکه یه شب نونی برای افطار عابد نرسید و برای سحر هم خبری از اون نون همیشگی نبود. گرسنگی امان عابد رو بریده بود. برای همین هم به روستایی که پایین کوه بود رفت. مردم اون روستا نصرانی بودند. عابد به یکی از خونه ها رفت و تقاضای غذا کرد. صاحبخانه دو قرص نون به عابد داد. وقتی عابد خواست خونه رو ترک کنه، سگ لاغر و لاجونی که جلوی در خونه اون فرد بود، دامن عابد رو کشید و عابد یکی از اون نان ها رو برای سگ انداخت. تا می خواست بره سگ دوباره دامن عابد رو گرفت و عابد قرص بعدی نون رو هم به سگ داد. داشت می رفت که دوباره سگ دامن عابد رو کشید و عابد برگشت و به سگ گفت:
ای بی حیا صاحب تو دو قرص نون به من داده، منم جفتش رو به تو دادم دیگه چی می خوای؟ سگ به اذن خدا به حرف اومد و گفت من از این خونه حفاظت می کنم و کارایی رو که به من مربوط میشه رو انجام میدم. اما صاحب این خونه وضع مالیه خوبی نداره. برای همین هم هر وفت که داشته باشن به من هم چیزی میدن تا بخورم. اما گاهاً میشه که چند روز به من غذا نمیدن، اما من هیچ وقت در این خونه رو رها نکردم. حالا من بی حیام یا تو که طاقت یه روز گرسنگی رو نداشتی و یه روز که قرص نونت نرسیده از خدا دل کندی و به دشمنت رو آوردی؟
مرد عابد با شنیدن این سخنان منقلب شد و به عبادتگاه خویش بازگشت و توبه کرد.

 

منبع : http://nahad.nit.ac.ir

 

دو شنبه 23 تير 1398

 

عشق واقعی...

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.
زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم. مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره. زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم. مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری. زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی. مرد جوان: منو محکم بگیر. زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری. مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.
روز بعد ، واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود: برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد.
شاد بودن، تنها انتقامی است که میتوان از زندگی گرفت ارنستو چه گوارا
منبع : ایران عشــــق

 

دو شنبه 23 تير 1398

 

حکایت حمایت از حامیان حضرت علی(ع)

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


حکایت حمایت از حامیان حضرت علی(ع)
مرحوم علامه مجلسی نور الله مرقده در کتاب بحار از کتاب «کشف الغمه» حکایتی نقل کرده که بسیار جالب است و ما ، در اینجا معجزه ای از معجزات امام زمان(ع) نقل می کنیم و آن حکایت این استمحی الدین اربلی گفت: روزی در خدمت پدرم بودم، دیدم مردی نزدش نشسته و چرت می زند، در چنین حالی عمامه از سرش افتاد اما جای زخم بزرگی در سرش بود، پدرم پرسید این زخم اثر چیست؟
گفت: این زخم از جنگ صفین بر سرم آمده است، به وی گفتند شما کجا و جنگ سفین کجا، مگر خواب دیده ای؟
گفت: زمانی که به مصر سفر میکردم مردی از اهل غزه با من همراه و همسفر بود در بین راه از جنگ صفین به میان امد همسفرم گفت: اگر من در جنگ صفین صفین بودم شمشیرم را از خون علی و یاران او سیراب می کردم در جواب گفتم اگر من نیز در جنگ صفین بودم شمشیر خود را از خون معاویه و پیروان او سیراب می کردم، در این رابطه با هم به گفتگو پرداختیم تا باالاخره گفتیم اکنون من از یاران علی(ع) و تو از یاران معاویه ای بیا با هم بجنگیم، با هم در اویختیم و زد و خورد مفصلی نمودیم، ناگاه متوجه شدم بر اساس زخمی که برداشته ام از هوش خواهم رفت در این حال شخصی که با گوشه نیزه اش بیدارم کرد، من چشم گشودم او از اسب فرود آمد و دست روی زخم سرم کشید و فوری بهبود یافتم انگاه گفت: همینجا بمون و بعد از اندکی ناپدید شد و و خیلی زود برگشت در حالی که سر بریده همسفرم را که با من نزاع پرداخته بود در دست داشت، فرمود: این سر دشمن تو است، شما ما را یاری کردی ما هم شما را یاری کردیم، چنانچه خداوند هر که او را یاری کند یاری می فرماید. پرسیدم شما کیستید؟ فرمود: من صاحب الامر هشتم. آنگاه فرمود: بعد از این ماجرا هر کس از شما درباره زخم سرت پرسید بگو ضربتی است که در صفین بر سرم آمده است.

 

منبع : http://nahad.nit.ac.ir

 

دو شنبه 23 تير 1398

 

عابد و شیطان

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند.

همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.

مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند؟؟

مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:

((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید...

من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم...

 نتیجه اخلاقی داستان:

کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجهه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد...

منبع:http://bohlool98.persianblog.ir/

 

دو شنبه 23 تير 1398

 

تمنا

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد....
- آهای، آقا پسر!

پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.پسرک  با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:

- شما خدا هستید؟

- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!

- آها، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید

منبع :http://narimanparsi.persianblog.ir/

 

دو شنبه 23 تير 1398

 

تلخ

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .....
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .....
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش .....

همینجور که داشت کارشو می‌کرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمینو گُوشت بده نِنه .....
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟
پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه!
قصاب اشغال گوشت‌های اون جوون رو می‌کند می‌ذاشت برای پیره زن .....
اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی می‌کرد گفت: اینارو واسه سگت می‌خوای مادر؟
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟
جوون گفت اّره ..... سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز می‌خوره ..... سگ شما چجوری اینا رو می‌خوره؟
پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه ..... شیکم گشنه سَنگم مُخُوره .....
جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه ..... اینا رو برا بچه‌هام می‌خام اّبگوشت بار بیذارم!
جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن .....
پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگرفته بُودی؟
جوون گفت: چرا
پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُوریم نِنه .....
بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.

منبع : http://narimanparsi.persianblog.ir/

 

دو شنبه 23 تير 1398

 

چهار سخنی که زاهد را تکان داد!

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


زاهدی گوید:

جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد . اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد . او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!

دوم مستی دیدم که ...

افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟

سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای ؟ کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت و گفت:تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟

چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن .
 گفت من که غرق خواهش دنیا هستم  چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟

منبع :http://narimanparsi.persianblog.ir/

 

دو شنبه 23 تير 1398

 

ماجرای امید بخش ترین آیه قرآن

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


در داستان جالبى از امیر المومنین حضرت على(علیه السلام ) به این مضمون نقل شده است كه روزى رو به سوى مردم كرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن كدام آیه است ؟ بعضى گفتند آیه "ان الله لا یغفر ان یشرك به و یغفر ما دون ذلك لمن یشاء"(خداوند هرگز شرك را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر كس كه بخواهد مى بخشد) سوره نساء آیه 48
امام فرمود: خوب است ، ولى آنچه من میخواهم نیست ، بعضى گفتند آیه "و من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفرالله یجد الله غفورا رحیما" (هر كس عمل زشتى انجام دهد یا بر خویشتن ستم كند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت) سوره نساء آیه 110
امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نیست .
 بعضى دیگر گفتند آیه "قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفورالرحیم" (اى بندگان من كه دراثر گناه، بر خویشتن زیاده روی کرده اید، ازرحمت خدا مایوس نشوید در حقیقت ‏خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است) سوره زمرآیه53
امام فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نیست ! بعضى دیگر گفتند آیه "و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا نفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله" (پرهیزكاران كسانى هستند كه هنگامى كه كار زشتى انجام مى دهند یا به خود ستم مى كنند به یاد خدا مى افتند، از گناهان خویش آمرزش مى طلبند و چه كسى است جز خدا كه گناهان را بیامرزد)
سوره آل عمران آیه135
باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نیست . در این هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه كردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان ؟ عرض كردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم . امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم كه فرمود:
امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است
"واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلك ذكرى للذاكرین"
سوره هود آیه 114

و فرمود: اى على! آن خدایى كه مرا به حق مبعوث كرده و بشیر و نذیرم قرار داده یكى از شما كه برمى‏ خیزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مى ‏ریزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مى ‏شود از نمازش كنار نمى ‏رود مگر آنكه از گناهانش چیزى نمى ‏ماند، و مانند روزى كه متولد شده پاك مى ‏شود، و اگر بین هر دو نماز گناهى بكند نماز بعدى پاكش می‏كند، آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد
بعد فرمود: یا على جز این نیست كه نمازهاى پنجگانه براى امت من حكم نهر جارى را دارد كه در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع كسى كه بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشوید؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همین حكم را دارد.

منبع : http://mstory.mihanblog.com

 

دو شنبه 23 تير 1398

 

شیطان و فرعون

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد.

روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.
فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد.
فرعون پرسید کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد.
شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد!
بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟

منبع : http://mstory.mihanblog.com

 

دو شنبه 23 تير 1398

 

داستان جالب بهلول و شکستن سر استاد

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


داستانروزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید :

من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !

یک اینکه می گوید :خداوند دیده نمی شود پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.

دوم می گوید :خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.

سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.

بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !

استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.

خلیفه گفت : ماجرا چیست؟


استاد گفت : داشتم به  دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !

بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟

گفت : نه

بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد.

ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟

پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم

استاد دلایل بهلول دیوانه را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت !!!

منبع : http://mstory.mihanblog.com


برچسب‌ها: داستان بهلول، داستان کوتاه، حکایت کوتاه،داستان مذهبی، داستان پندآموز، داستان جذاب، داستان ,
 

دو شنبه 23 تير 1398

 

حکایت آن درخت

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.

عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت:

«دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.

بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟» عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟»

ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی»

منبع : http://maher1.blogfa.com

 

دو شنبه 23 تير 1398

 

حدیثی زیبا

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


 یک روز، مرحوم آیت الله میرزا احمد مجتهدی تهرانی که خدا ایشان را غریق رحمت واسعه ی خویش نماید ؛ با حالی خاص به بیان یک روایتی پرداختند که احساس کردم جگرم جلا و صفا پیدا کرد .ایشان فرمودند :روزی فردی آمد خدمت امام معصوم ( امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام که تردید از بنده می باشد ) و به ایشان عرض کرد :
اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند ، عاقبتش چگونه خواهد بود ؟
امام در پاسخ به وی فرمودند :
خداوند به او یک بیماری عطا می نماید تا سختی های آن بیماری کفاره ی گناهانش شود.
آن مرد دو مرتبه پرسید : اگر مریض نشد چه ؟
امام مجدد فرمودند : خداوند به او همسایه ای بد می دهد تا اورا اذیت نماید و این اذیت و آزار همسایه ، کفاره ی گناهانش شود .
آن مرد گفت : اگر همسایه ی بد نصیبش نشد چه ؟
امام فرمودند : خداوند به او دوست بدی می هد تا وی را اذیت نماید و آزار آن دوست بد ، کفاره ی گناهان دوست ما باشد .
آن مرد گفت : اگر  دوست بد هم نصیبش نشد چه ؟!
امام فرمودند : خداوند همسر بدی به او میدهد تا آزار های آن همسر بد ، کفاره ی گناهانش شود .
آن مرد گفت :اگر همسر بد هم نصیبش نشد چه ؟
امام فرمودند : خداوند قبل از مرگ به او توفیق توبه عنایت می فرماید .
بازهم آن مرد از روی عنادی که داشت گفت : و اگر نتوانست قبل از مرگ توبه کند چه ؟
امام فرمودند :

به کوری چشم تو ! ما او را شفاعتخواهیم کرد .

 

منبع : http://www.ak-hemati.blogfa.com

 

جمعه 20 تير 1398

 

هدیه امام حسین(ع) به میرزا تقی خان امیرکبیر

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


 

آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت
خیر

سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت
نه
با تعجب پرسیدم
پس راز این مقام چیست؟
جواب داد
هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.

 

منبع : http://www.ak-hemati.blogfa.com

 

جمعه 20 تير 1398

 

غیبت و تهمت

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


هر زمان خبر و یا شایعه ای روشنیدیدو یا خواستید آن را تکرار کنید این گفتگو را در ذهن خود داشته باشید!

   در یونان باستان سقراط به دلیل خِرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود،با هیجان نزد او آمد و گفت:سقراط میدانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده ام؟

سقراط پاسخ داد:"لحظه ای صبر کن.قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تومی خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی.

"مرد پرسید:سه پرسش؟

سقراط گفت: بله درست است. قبل از اینکه راجع به شاگردم بامن صحبت کنی،لحظه ای آنچه را که قصد گفتنش را داری با هم امتحان کنیم.

اولین پرسش حقیقت است.کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟

مرد جواب داد: نه ، فقط در موردش شنیده ام.
سقراط گفت:"بسیار خوب،پس واقعا نمیدانی که خبردرست است یا نادرست.

حالا بیا پرسش دوم را بگویم و آن
"پرسشِ خوبی" است . آنچه را که در موردشاگردم می خواهی به من بگویی خبرخوبی است؟

"مردپاسخ داد:  نه، برعکس…
سقراط ادامه داد:"پس می خواهی خبری بد ، در مورد شاگردم که حتی درمورد آن مطمئن هم نیستی بگویی؟

مردکمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.

سقراط ادامه داد:"و اما پرسش سوم سودمند بودن است.آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی آیا برایم سودمند است؟

مرد پاسخ داد:مطمئن نیستم .نه، واقعا…
سقراط نتیجه گیری کرد:پس می خواهی به من چیزی رابگویی که

 *نه حقیقت دارد

ونه  خبرِخوبی است

و نه حتی سودمند* است !ا

 پس چرا اصلا آن رابه من می گویی؟

 

منبع : http://www.ak-hemati.blogfa.com

 

جمعه 20 تير 1398

 

ترس ازفردا

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


درویشی کودکی داشت که از غایت محبّت، شبْ پهلوی خویش خوابانیدی.
شبی دید که آن کودک در بستر می نالد و سر بر بالین می مالد.
گفت: ای جان پدر چرا در خواب نمی روی؟
گفت: ای پدر! فردا روزِ پنج شنبه است و مرا متعلّما (درس های) یک هفته پیشِ استاد عرضه می باید
که از بیم در خواب نمی روم مبادا که درمانم.
آن درویش صاحب حال بود.این سخن بشنید به فکر فرو رفت و.
چون با خود آمد گفت: واویلا، ؛ کودکی که درسِ یک هفته پیش معلّم عرض باید کرد شب در خواب نمی رود
پس مرا که اعمالِ هفتاد ساله پیش عرشِ خدا در روز مظالم (قیامت) بر خدایِ عالم الاَسرار عرض باید کرد حال چگونه باشد؟

 

منبع : http://www.ak-hemati.blogfa.com

 

جمعه 20 تير 1398

 

مظلومیت یوسف زهرا(س) از زبان آیت الله بهجت (ره)

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


                     

    این جملات نـــــــــــاب رو امروز از کتاب جرعه وصال براتون نوشتم؛بضی جملات جای گریه وناله داره...

     شیخ العارفین حضرت آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشریف میفرمودند :

        _سبب غیبت امام زمان(عج) خود مــــــــــــا هستیم !

     _از گناه ماوبخاطر اعمال ما است که آن حضرت ؛هزارسال در بیابان ها در به در و خائف است !

   _افسوس که همه برای براآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند ونمی دانند که خود  آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل در فرج او دعا کنند !

       _هر کدام در فکر حوائج شخصی خود هستیم؛ وبه فکر آن حضرت که نفعش به همه برمی گردد

و از اهم ضروریات است نیستیم !

       -هر کس که برای حاجتی به مکان مقدسی مانندمسجدجمکران می رود؛ باید که اعظم حاجت نزد                 آن واسطه فیض ؛فرج حضرت را از خدا بخواهد...

 _    آیا می شود رئیس و مولای ماحضرت ولی عصر (عج)محزون باشد،وما خوشحال باشیم؟!

            او در اثر ابتلای دوستان،گریان باشد وما خندان و خوشحال باشیم ودر عین حال خود را                  آن حضرت بدانیم؟!

             کمی به این جملات فکرکنیم  شاید از خواب غفلت بیدارشدیم...

منبع : http://www.ak-hemati.blogfa.com

 

جمعه 20 تير 1398

 

نماز ظهر عاشورای ارباب.....

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


نماز ظهر عاشورای ارباب دو رکعت نماز مسافر بوده

حساب کنی ۲۰ تا ۳۰ جمله توی این نماز بوده

رفیق به ازای هرجمله ارباب یک تیر خورده

بسم الله الرحمن الرحيم

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ

مَـلِكِ يَوْمِ الدِّينِ

..........

نماز اول وقت را فراموش نکنیم

 

منبع : http://www.ak-hemati.blogfa.com

 

جمعه 20 تير 1398

 

آمده ایم زندگی کنیم اما نه به هر قیمتی

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


مطالب ناب

 

منبع : http://www.ak-hemati.blogfa.com

 

جمعه 20 تير 1398

 

مواظب دفتر زندگیت باش ....

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


پدری فرزند خود را خواند:

دفتر مشق او را که بسیار تمیز و مرتب بود نگاه کرد و گفت :

فرزندم چرا در این دفتر کلمات زشت و ناپسند ننوشتی و آن را کثیف نکردی ؟

فرزند با تعجب پاسخ داد:

چون معلم هر روز آن را نگاه می کند و نمره می دهد.

پدر گفت :

دفتر زندگی خود را نیز پاک نگاه دار، چون معلم هستی هر لحظه آن را می نگرد و به تو نمره می دهد.

أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى سوره علق آیه ۱۴

آیا انسان نمی داند که خدا او را می بیند؟

 

منبع : http://www.ak-hemati.blogfa.com

 

جمعه 20 تير 1398

 

شتاب برای نجات خود

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


کجایند پادشاهانی که شهرها ساختند و آن‌ها را با دیوارها مستحکم کردند؟ کجایند کسانی که در جنگ‌ها همواره غالب بودند؟ روزگار با خاک یکسان‌شان کرد و راهی تاریکی‌ قبرها شدند.

 

یا مُجِیبَ مَنْ لا مُجِیبَ لَهُ یَا شَفِیقَ مَنْ لا شَفِیقَ لَه . . . .

ای پاسخ دِه آن کَس که پاسخ دِه ندارد ، ای یار دلسوز آن کَس که دلسوزی ندارد

قرآن نوشت 

حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالى که در غفلت و روى گردانند!

سوره انبیاء

 

امام صادق علیه السلام:

کجایند زیبارویانی که به جوانی‌ خود می‌نازیدند؟
کجایند پادشاهانی که شهرها ساختند و آن‌ها را با دیوارها مستحکم کردند؟
کجایند کسانی که در جنگ‌ها همواره غالب بودند؟
روزگار با خاک یکسان‌شان کرد و راهی تاریکی‌ قبرها شدند.

بشتابید، بشتابید!

 خود را نجات دهید، خود را نجات دهید

حدیث نوشت ♣

نفس های انسان، گامهایی است که به سوی مرگ بر می دارد
امام علی (علیه السلام)

منبع : http://www.ak-hemati.blogfa.com

 

 

جمعه 20 تير 1398

 

خانم بی حجاب توجه کن

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


زیر آتش دشمن که به میدان مین رسیدند، وقتی برای خنثی کردن نبود، نیاز به چند داوطلب بود تا، راه را بر بقیه باز کنند، انگار فداشدن چند نفر، ارزشش بیش از فنا شدن کل نیروها و ناقص ماندن عملیات بود…

روی مین، تکه تکه بدنش که به هر سویی پرتاب می شد؛ مادرش در خانه بر سجاده نشسته بود و هنوز به فکر لحظه خداحافظی بود، لحظه ای که جلوی چشم همه مردم بر صورت پسر خوش قد و بالایش بوسه می زد و پسری که انگار از خجالت نگاه های مردم رنگش به سرخی می زد…

مادر-شهید-2

دوستانش که بر بدن پاره پاره اش پا می گذاشتند و به خط دشمن می زدند، مادر هنوز به فکر دوختن لباس های سوراخ سوراخ او بود…

از جبهه که بر می گشت کار مادر می گرفت، سوزن می زد و می پرسید چرا همه این لباس مثل آبکش شده است و پسر می دانست گفتن اینکه روی سیم خاردار پل بچه های دیگر می شود، دل مادر را به آتش می کشد؛ با شوخی های همیشگی موضوع را عوض می کرد…

حالا مادر هنوز در حال دعا کردن برای پسرش است، همان پسری که برای بوسیدن پیشانی سربند بسته اش، روی نوک پا بلند می شد، با اینکه پسر به احترام مادر خم شده بود…

***

باز وصیت نامه پسر شهیدش را می خواند:

مادرم…

یادتان باشد رفتن ما کاری حسینی است و ماندن شما صبری زینبی را می طلبد…

مادرم پشتیبان ولایت فقیه باشید…

مادرم، حجاب را رعایت کنید که یادگار مادر همه رزمندگان اسلام، حضرت زهرای مرضیه(س) است…

امروز هم مثل همیشه به بهشت زهرا می رود،‌ باز قصه تلخ دیدن دختران و زنان بی حجاب تکرار می شود،‌ و او نمی تواند به همه آنها بگوید: پسر عزیزم تکه تکه شد تا شما امنیت و آسایش داشته باشید، او خواسته اش مانند همه شهدای دیگر و خواسته دین بود… حجاب …

***

عجب قصه قدیمی و کهنی است سوزاندن دل بازماندگان شهدا…

و انگار قصه کربلا، بارز ترین نمونه آن در تاریخ است، شهدایی که رفتند و خانواده داغداری که باید به بی احترامی نسبت به خود و شهدایشان صبر کنند، صبری که با "زینب(س)" شناخته می شود. شاید سوزناکترین جای قصه هم همین باشد…

امان از دل زینب…

امروز که هزاران هزار بازمانده از خانواده شهدا بین ما زندگی می کنند، مانند مثالی هستند که در اول مطلب آمد، اما شاید با کمی تغییرات…

شاید فرزندی در رود کارون و اروند شکار سیم خاردارها، مین ها، تک تیراندازهای دشمن و … میشد و جنازه مطهرش را آب با خود می برد؛ شاید گلوله مستقیم تانک تن نحیف جوانی را دود می کرد و به هوا می فرستاد، شاید گازهای سمی و شیمیایی جوانانی را به بدترین وضع از بین برد، شاید خلبانی در هواپیما و میان کوهی از آتش تمام شد، شاید …؛ و مادری، خواهری، همسری و فرزندی بر سجاده، مشغول دعا…

اما امروز همه آنها در میان ما هستند…

خانم بی حجاب توجه کن !؟

نکند رفتار ما با بازماندگان شهدای در راه خدا، همان رفتاری باشد که با بازماندگان شهدای کربلا شد؟!

رفتاری یزیدی، غیر محترمانه، بی ادبانه و …؛ که در قبالش صبری زینبی پیشه شده است ؟!

صبر کنید…

صبر بر سه نوع است: صبر بر گناه، صبر بر طاعت، صبر بر مصیبت…

آنها بر مصیبت صبر کرده اند، شما بر گناه صبر کنید و آلوده اش نشوید، شاید چشمی به اشک نشسته، بد‌پوشی !!! تو را خوش نداشته باشد، همان طور که دین هم خوش ندارد…

 

منبع : http://www.ak-hemati.blogfa.com

 

جمعه 20 تير 1398

 

کشف حجاب کاری که رضا شاه نتوانست اما مردان بی غیرت توانستند

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


کشف حجاب کاری که رضا شاه نتوانست اما مردان بی غیرت توانستند

با سرو وضع افتضاحی وارد اتاقم شد و از من درخواست یک نامه کرد. نامه رو آماده کردم و تحویلش دادم. تشکر کرد و خواست از جاش بلند بشه بره بهش گفتم :
ببخشید خانم شرمنده اما بهتر نیست یک مقدار حجابتون رو درست کنید؟

گفت: نه نمیشه. گفتم: جسارته ببخشید میشه بپرسم چرا؟ جواب داد: آخه شوهرم اینجوری دوست داره و بهم گفته اینجوری بیا بیرون.

خندم گرفت و در جواب گفتم: مطمئن باشین شوهری که دوست داره ناموسش اینجوری بیاد بیرون تا دیگران هم ازش لذت ببرن خودشم چشمش دنبال ناموس دیگرانه تا ازونا لذت ببره، میگین نه ایندفعه که رفتین بیرون خوب به چشمای شوهرتون نگاه کنید. چند روز بعد با ناراحتی زیاد و حجابی مناسب برگشت. بهم گفت: تازه متوجه حرف شما شدم…

آقایی که فکر میکنی روشنفکری و کلاس در این هست که خانمت چادرش رو بزاره کنار و با سر و وضع آرایش کرده و بدحجاب بیاد بیرون، اگه با کلاس بودن و روشنفکر بودن در اینه که حیوونای توی جنگل از من و شما با کلاس تر و روشنفکر تر هستند. البته بیشترشون یک فرقی با من و شما دارن و اون غیرته. مثل خروس. یعنی شما از خروس هم کمتری؟

میگن پشت سر هر زن بد حجابی یک شوهر چشم هیز هست. از ما گفتن بود

 

منبع : http://www.ak-hemati.blogfa.com

 

جمعه 20 تير 1398

 

زمان در برزخ

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


روزی حضرت علی(علیه السلام) با یاران خود به قبرستان وادی السلام رفتند، بر سر قبری ایستادند و فرمودند: ای بنده خدا به اذن خدا از جای برخیز
یاران او دیدند فردی با محاسن سفید از قبر خارج شد و سلام داد

حضرت فرمود: چند سال است از دنیا رفته ای ؟
پاسخ داد: به سال نرسیده
فرمودند: چند ماه است؟
گفت: به ماه نرسیده
فرمودند: چند روز؟
گفت: روز هم نشده، شاید ساعتی گذشته

حضرت برای او دعا کرد و آن مرد به قبر بازگشت بعد به یاران خود فرمود این پیرمرد صدسال است که از دنیا رفته ولی چون در بهشت برزخی بوده طول زمان در عالم برزخ برای او کمتر از ساعت بوده است.
سر قبر دیگری رفتند و صاحب قبر را صدا زدند شخص سیاه روی با حالتی زار و خسته از قبر بلند شد سلام کرد و همان سوال ها را حضرت از او پرسید
و درنهایت آن مرد جواب داد 100 سال بر من گذشته حضرت او را نیز دعا کرد و آن فرد به قبر بازگشت .
سپس به یاران خود گفت این مرد را یک ساعت نمیشود که دفن کردند ولی کثرت گناهان و عذاب های قبر زمان را بر او طولانی نشان داده. بعد فرمودند همین است فرق مومن و غیر مومن.
این است که از برخی روایات برمی آید که کل عالم برزخ برای اولیای خدا و مومنین بیش از سه روز نیست !

منبع : کتاب سرنوشت انسان( برزخ و نفخه ی صور) مسعود عالی

 

جمعه 20 تير 1398

 

خدایـــــــــــــا؛

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


خدایـــــــــــــا؛

بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم؛

بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم؛

بابت لحظات شادی که به یادت نبودم؛

بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم؛

بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم؛

مرا ببخش ...

منبع : http://www.ak-hemati.blogfa.com

 

جمعه 20 تير 1398

 

سخنی از عارف ربانی حاج اسماعیل دولابی

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


سخنی از عارف ربانی حاج اسماعیل دولابی  

تو از کسانی که اذیتت کرده اند بگذر تا خدا هم کاری کند که کسانی که اذیتشان کرده ای، از تو بگذرند. دو ر کعت نماز بخوان و بعد بگو خدایا هرکس را به من بدی کرده است بخشیدم، تو هم او را ببخش؛ بعد بگو خدایا منِ ضعیف و کوچک از کسانی که به من بدی کردند گذشتم، تو که قوی و بزرگی هم بدی های من را ببخش و هر کس را هم که به او بدی کرده ام از من راضی کن. خدا می تواند از خزانه های خودش آن قدر به او بدهد تا از تو راضی شود. به هر کس هم که خوبی کرده ای، فراموش کن؛ آن وقت سر فراغت پیدا می کنی که با خدا و اولیائش بنشینی.

عارف ربانی، حاج محمد اسماعیل دولابی


منبع : http://razeqadalatdost.blogfa.com

 

جمعه 20 تير 1398

 

توی آمریکا مراسم روضه گرفته بودیم شب اول یه سیاه...

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


توی آمریکا مراسم روضه گرفته بودیم شب اول یه سیاه...

توی آمریکا مراسم روضه گرفته بودیم
شب اول یه سیاه پوست هم اومد روضه
براش یه مترجم گذاشتیم...

شبای بعد، همین جور هی تعداد سیاهپوست ها زیاد میشد تا مجبور شدیم یه جای دیگه روهم برای مراسم بگیریم,

شب آخر ۱۵۰ تا سیاهپوست گفتن که میخوان شیعه بشن!
پرسیدم: برای چی میخواین شیعه بشین؟!
همه نگاه کردن به سیاهپوستی که شب اول اومده بود روضه!

ازش پرسیدم: برای چی به اینا گفتی شیعه بشن؟
گفت: شب اول یه تیکه از روضه جون رو خوندی( غلام سیاه امام حسین)
همونی که وقتی امام حسین سرش رو گذاشت روی پای خودش، سه بار سرش رو انداخت و گفت: جایی که سر علی اکبر بوده جای سر جون نیست!!؟
ولی امام حسین سرش رو گذاشت روی پاهاش و جون شهید شد..
من رفتم به این سیاهپوستا گفتم: بیایید که دینی رو پیدا کردم که توش سیاه و سفید فرقی نداره....
 
منبع :http://www.cloob.com

برچسب‌ها: روضه ، سایه پوست,
 

جمعه 20 تير 1398

 

دوست دارید بدانید چه چیزی بر مقدرات زندگیمان تاثیر دارد؟

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


با سلام؛ حتما دانلود کرده و گوش کنید ، فوق العاده است.

 

تعیین کننده ترین عامل در مقدّرات بشر

حجت الاسلام پناهیان - تعیین‌ کننده‌ ترین عامل در مقدّرات بشر - جلسه اول
حجت الاسلام پناهیان - تعیین‌ کننده‌ ترین عامل در مقدّرات بشر - جلسه دوم
حجت الاسلام پناهیان - تعیین‌ کننده‌ ترین عامل در مقدّرات بشر - جلسه سوم
حجت الاسلام پناهیان - تعیین‌ کننده‌ ترین عامل در مقدّرات بشر - جلسه پنجم
حجت الاسلام پناهیان - تعیین‌ کننده‌ ترین عامل در مقدّرات بشر - جلسه چهارم
حجت الاسلام پناهیان - تعیین‌ کننده‌ ترین عامل در مقدّرات بشر - جلسه ششم
حجت الاسلام پناهیان - تعیین‌ کننده‌ ترین عامل در مقدّرات بشر - جلسه هفتم
حجت الاسلام پناهیان - تعیین‌ کننده‌ ترین عامل در مقدّرات بشر - جلسه هشتم
حجت الاسلام پناهیان - تعیین‌ کننده‌ ترین عامل در مقدّرات بشر - جلسه نهم
حجت الاسلام پناهیان - تعیین‌ کننده‌ ترین عامل در مقدّرات بشر - جلسه دهم
حجت الاسلام پناهیان - تعیین‌ کننده‌ ترین عامل در مقدّرات بشر - جلسه یازدهم

 

منبع : راسخون


برچسب‌ها: پناهیان ، مقدرات ، تعیین کننده ترین عامل در مقدّرات بشر,
 

پنج شنبه 19 تير 1398

 

شش خصلت که شیطان را آزار میدهد !

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


شش خصلت که شیطان را آزار میدهد !

 


شیطان به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) گفت که طاقت دیدن و تحمل این شش خصلت را از امت پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) را ندارد و آن شش خصلت عبارتند از : هنگامیکه به هم می رسند سلام می کنند. با هم مصافحه می کنند.برای هر کاری که می خواهند انجام دهند ان شاالله می گویند. از گناه استغفار می کنند.تا نام حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) را می شنوند صلوات می فرستند . ابتدای هرکاری بسم الله الرحمن الرحیم می گویند.(کتاب «مکارم الاخلاق» نوشته دانشمند بزرگ امامیه رضى الدین طبرسى)

  


سلام

شیطان به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) گفت که طاقت دیدن و تحمل این شش خصلت را از امت پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) را ندارد؟ و آن شش خصلت عبارتند از :

1- هنگامیکه به هم می رسند سلام می کنند

 "سلام" چراغ سبز آشنایی

"سلام" اطمینان دادن به فرد مقابل است که: هم سلامتی و تندرستی تو را خواستارم، هم از جانب من آسوده باش و مطمئن، که گزندی به تو نخواهد رسید. من خیرخواه تو هستم، نه بدخواه و کینه ورز و دشمن. نیز نوعی درود و تحیّت اسلامی است که دو مسلمان به هم می گویند.

معنی «سلام علیکم» در اصل «سلام الله علیکم» است، یعنی درود پروردگار بر تو باد، یاد خداوند تو را به سلامت دارد، و در امن و امان باشی؛ به همین جهت سلام کردن یک نوع اعلام دوستی و صلح و ترک دشمنی و جنگ محسوب می شود. این معنای شعار اسلامی سلام است.

کلمه «سلام» از مقدس ترین کلمات است. از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که: «السلام اسم من اسماء الله وضعه الله فی الارض، فأفشوه بینکم» سلام نامی از نامهای خداست، آن را در زمین به امانت نهاده است، پس سلام را در میان خودتان فاش کنید.

2- با هم مصافحه می کنند

واژه «مصافحه»، از ریشه «صفح» گرفته شده است که به طور کلی، این واژه دو معنا دارد: یکی، بخشایش و گذشت و دیگری، گستره و پهنا.

ابن منظور در مورد معنای مصافحه گفته است: «مصافحه؛ یعنی گرفتن با دست. هنگامی که کسی کف دست دیگری را با گستره کف دستش بگیرد، می گویند آن دو مصافحه کرده اند.»( لسان العرب، ج7، ص 356؛ ماده ی «صفح»)

خدای متعال برای اینکه به انسان‌ها بیاموزد که کار را به نام خدا آغاز کنند هم سوره های قرآن و هم ابتدای قرآن را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کرده است و رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نیز در حدیثی فرمود «هر کاری که به نام خدا شروع نشود ابتر است»

اهمیت دست دادن یا مصافحه كردن

روایات بسیاری، مسلمانان به ویژه هنگام دیدار با یکدیگر را به مصافحه سفارش کرده اند.

پیامبر در مورد اهمیت مصافحه فرموده است:

«تمام تحیاتکم بینکم المصافحه؛ (محجه البیضاء،ج3، ص387؛ بحار الانوار، ج73؛ ص42) تحیت کامل بین شما (کامل کننده تحیت های شما)، دست دادن است».

«چون یکدیگر را ملاقات کردید، سلام و مصافحه کنید و چون از یکدیگر جدا شدید، برای هم طلب آمرزش کنید».( بحار الانوار، ج73، ص28؛ حلیه المتقین(چاپ سنگی)، ص 139)

«هرگاه یکی از شما برادر دینی اش را دید، بر او سلام کند و با او دست بدهد...»( کافی، ج2، ص181)

«هرگاه برادران خود را ملاقات کردید، با آنها مصافحه کنید...»( خصال شیخ صدوق، ج2، ص632؛ بحار الانوار، ج73، ص20)

از برخی روایات چنین استفاده می شود که دست دادن با برادران دینی آن قدر مهم است که حتی در حال ناپاکی باطنی نیز نباید آن را ترک کرد.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) حذیفه را دید ودست مبارک خود را (برای مصافحه) به سوی او گرفت، اما حذیفه دست خود را عقب می کشید. پیامبر فرمود: ای حذیفه! دست خود را به سوی تو آوردم، اما تودست خود را دور کردی!

حذیفه در پاسخ گفت: ای رسول خدا! همگان مشتاق دستان مبارک شما هستند، اما چون ناپاک بودم (و هنوز غسل نکرده ام)، نمی خواستم دستم در چنین حالتی دست مبارکتان را لمس کند.

پیامبر فرمود: آیا نمی دانی که هر گاه دو مسلمان با یکدیگر دیدار کنند و سپس دست بدهند، گناهانشان چون برگ های درختان می ریزد؟!» .( بحارالانوار، ج73، ص32، به نقل از کافی، ج2، ص 183)

3- برای هر کاری که می خواهند انجام دهند ان شاالله می گویند

اکثر ما به خواست و مشیت خداوند متعال اعتقاد داریم و ته دلمان مطمئنیم که بدون خواست و ارداه خداوند متعال برگی از جای نمی جنبد و قدمی از قدم  برداشته نمی شود ولی در مقام عمل گاه این اعتقاد متعالی را فراموش می کنیم و به جای تکیه بر یاد و خواست خداوند متعال بر خود و منیّت خود تکیه می کنیم . و این یعنی عملی محکوم به شکست .! 

خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید :

«وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا إِلَّا أَن یَشَاء اللَّه ؛هرگز نگوید من فردا فلان كار را انجام می‌دهم، مگر اینكه خدا بخواهد» یعنی: هرگا ه از تصمیم به انجام كاری در آینده سخن می‌گویی، حتما تكیه بر مشیت خدا كن و جمله «ان شاءالله»،«اگر خدا بخواهد» را فراموش مكن.

توبه

 

4- از گناه استغفار می کنند

 

راه های استغفار از گناهان

گناهان در یک تقسیم به دو بخش حق الناس و حق الله تقسیم می‌شوند. در صورتی که حق الله باشد یا قابل جبران است یا وقت جبران آن از دست رفته است اگر قابل جبران است وظیفه آدمی آن است که ضمن ندامت و پشیمانی از ضایع کردن این حق و وظیفه در جبران آن کوشا باشد و اگر قابل جبران نبود همان پشیمانی و عزم بر ترک دائمی آن کافی است و اگر حق الناس است چنان چه العیاذ بالله از نوع قتل عمد باشد واجب است که خود را به اولیاء دم معرفی و تسلیم کند و اگر غیر آن باشد چنانچه مفسده‌ای در کار نباشد باید از آنان حلالیت بطلبد و اگر این معنا ممکن نشد باید تا سر حد توان حقوق مالی و معنوی آنان را جبران کند و اگر حقوق مالی جبرانش به واسطه ناشناختن صاحب آن ممکن نباشد باید از طرف او صدقه دهد و اگر احیاناً از دار دنیا رخت بر بسته است به وارثان او پرداخت نماید و در همه حال حقوق معنوی او را پاس بدارد اگر غیبت و بدگویی او را کرده است اکنون به ذکر فضایل و خوبی‌های او بپردازد و... برای مطالعه عمیق و جدی‌تر می‌توانید به کتاب گرانسنگ مرحوم شهید دستغیب تحت عنوان گناهان کبیره در دو جلد مراجعه کنید.

5- تا نام حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) را می شنوند صلوات می فرستند 

علاوه بر آیه شریفه إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً [سوره احزاب / 56]

ترجمه: «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‏فرستند ای کسانی که ایمان آورده‏اید بر او درود فرستید و به فرمانش به خوبی گردن نهید

روایات کثیره‏ای از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم وائمه‏علیهم السلام در دست است که به همه مسلمانان سفارش فرموده‏اند که هر وقت و در هر حال اسم مبارک حضرت رسول ‏صلی الله علیه وآله و سلم یا لقب و کنیه آن جناب را بگویند یا بشنوند صلوات بفرستند و در کتاب های اهل سنّت که به نظر خودشان صحیح و از معتبرترین کتابها می‏دانند مانند «صحیح مسلم» نقل شده که حضرت رسول‏صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

کلمه «سلام» از مقدس ترین کلمات است. از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که: «السلام اسم من اسماء الله وضعه الله فی الارض، فأفشوه بینکم» سلام نامی از نامهای خداست، آن را در زمین به امانت نهاده است، پس سلام را در میان خودتان فاش کنید

وقتی مۆذن اذان می‏گوید، جمله‏های اذان را مانند او بگویید (حکایت کنید) و بر من صلوات بفرستید، به درستی که هر کس بر من صلوات بفرستد خداوند به هر صلواتی ده صلوات بر آن کس می‏فرستد.[صحیح مسلم، کتاب الصلاة، ص 198، باب 7:استحباب القول مثل قول المۆذن لمن سمعه ثمّ یصلّی علی النبی.... قال النبی ‏صلی الله علیه وآله و سلم إذا سمعتم المۆذن فقولوا مثل ما یقول ثمّ صلّوا علیّ فانه من صلّی علیّ صلاةً صلّی اللَّه علیه عشراً.... و در کتاب صحیح ابن خزیمة، ج 1، ص 218 (58) باب فضل الصلاة علی النبی‏علیه السلام بعد فراغ سماع الاذان، ح 418: روایتی به همین مضمون آمده است.] [همچنین کتاب صلاة المۆمن، القحطانی، ص 157، همین مضمون را آورده است.]

بر این اساس شیعه خود را موظّف می‏داند که وقتی نام مبارک رسول‏ خدا صلی الله علیه و آله وسلم را به زبان آورد یا شنید صلوات بفرستد ولی اهل تسنن و حتی خود مۆذّن که نام مقدّس آن حضرت را به زبان جاری می‏کند شنیده نشده که صلوات بفرستند و به روایاتی که در کتابهای معتبر نزد خودشان، آمده عمل نمی‏کنند و خود را از ثواب صلوات محروم می‏سازند.

6- ابتدای هرکاری بسم الله الرحمن الرحیم می گویند

خدای متعال برای اینکه به انسان‌ها بیاموزد که کار را به نام خدا آغاز کنند هم سوره های قرآن و هم ابتدای قرآن را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کرده است و رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نیز در حدیثی فرمود «هر کاری که به نام خدا شروع نشود ابتر است.»

خدای سبحان با آغاز سوره فاتحة الکتاب به بسم الله به ما آموخت که این حمد و عبادت خدا را نیز به نام خدا آغاز کنید تا به مقصد برسید.

معلوم می‌شود اگر عبادت هم به نام خدا نباشد ابتر است چون حسن فعلی دارد ولی ارتباط را انسان حفظ نکرده است. هر چه به نام خدا نباشد، او هالک است زیرا چیزی که به نام خدا نباشد لا شیء است به صورت شئ.

 زهرا اجلال                      

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

 


منابع :

مقاله مصطفی حقیقی

روزنامه کیهان

سایت حوزه

سایت اندیشه قم

 

چهار شنبه 18 تير 1398

 

مستند پرونده غیر مختومه

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


مستند پرونده غیر مختومه کشتار 9 میلیون ایرانی. نیمی از جمعیت ایران هنگام جنگ جهانی اول توسط انگلیسی ها کشته شدند. در این مستند به چگونگی وقوع این رویداد وحشتناک پرداخته می شود . کشتار 9 میلیون ایرانی. نیمی از جمعیت ایران هنگام جنگ جهانی اول توسط انگلیسی ها کشته شدند. در این مستند به چگونگی وقوع این رویداد وحشتناک پرداخته می شود. برای مشاهده فیلم مستند پرونده غیر مختومه در سایت راسخون اینجا کلیک کنید منبع: راسخون
 

سه شنبه 17 تير 1398

 

عجب نکته ای درباره ماه رمضان

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->



برچسب‌ها: پناهیان , ماه رمضان,
 

دو شنبه 16 تير 1398

 

داستان فواید گرسنگی از مرحوم قاضی رضـوان الله عليه

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->


مـرحـوم اسـتـاد قـاضـى - رضـوان الله عليه - روايتى غريب درباره فوايد جوع بيان مى فـرمـود و مـحـصـلش آنـکـه در زمان انبياى سلف، سه نفر رفيق گذرشان به ديار غربت افـتـاد. شـب فـرا رسـيـد؛ هـر يـک بـراى تـحـصـيل غذا به نقطه اى متفرق شدند؛ ليکن با يـکديگر ميعاد نهادند که فردا در وقت معين در آن ميعادگاه يکديگر را ملاقات کنند. يکى از آنها ميهمان بود و ديگرى به ميهمانى شخصى در آمد و چون سومى جايى نداشت، با خود گـفـت: بـه مسجد مى روم و ميهمان خدا مى شوم و تا صبح در آن جا به سر برد و هم چنان گرسنه باقى بود. صبحدم، در ميعاد خود، هر سه نفر حضور يافتند و هر يک سرگذشت خود را بيان کردند. از جانب خداى تعالى، به نبى آن زمان وحى رسيد که به آن ميهمان ما بگو: ما ميهمانى اين ميهمان عزيز را قبول کرديم و خود ميزبان او شديم و براى او در صـدد تـهـيـه بـهـتـريـن غـذاهـا بـرآمديم، لکن در خزانه غيب خود تفحص کرديم، بهتر از گرسنگى غذايى براى او نيافتيم.

 

منبع : کتاب دریای عرفان

 


برچسب‌ها: گرسنه ، جوع ، آیت الله قاضی,
 

دو شنبه 16 تير 1398

 

هشت خطر در کمین جوان مؤمن انقلابی

نویسنده : یه بنده خدا

موضوع : <-CategoryName->



هشت خطر در کمین جوان مؤمن انقلابی

به گزارش جهان، گزارش پیش رو بخش‌های مهمی از آفت‌ها و خطراتی است که جوان مومن انقلابی را تهدید می‌کند. این گزارش دو ادعا ندارد. یکی اینکه

آفات واقعی فقط همین‌هاست که در بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی آمده و در این گزارش قید شده است. نه چه بسا هرکس به فراخور فهم و تحلیلش

مصادیق و محورهای دیگری هم برای این موضوع بیابد. دوم اینکه آنچه می‌خوانید باز همه‌ی آنچه از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح شده هم

نیست. شاید و حتما می‌شود با کندوکاو بیشتر چیزهای فزون‌تری هم یافت. این گزارش بیشتر بهانه‌ای است برای فتح باب سخن گفتن در این باب.

آیت الله العظمی خامنه‌ای که به رهبری منصوب شدند طی رسمی دیرینه افراد مختلف در گروه‌ها و دسته‌های مختلف با ایشان بیعت کردند. بعد از مقامات

رسمی نظام و نیروهای نظامی و انتظامی که صورت‌بندی نظام را تشکیل می‌دادند و عده‌ای از مردم، دهمین گروهی که تعدادی از دانشجویان دو هفته بعد

از انتصاب برای بیعت به حیات حسینیه آمده بودند. اینجا اولین جایی بود که رهبر معظم انقلاب از تعبیر «جوان مومن انقلابی» یاد کردند:

«شما دانشجویان نقش خودتان را فراموش نکنید. آگاهى سیاسى کسب کنید و نسبت به آنچه که مى‌‌گذرد، هوشیار باشید و انگیزه و تپش جوانانه‌‌ى

انقلابىِ متناسب با قشر شما، در خدمت هدفهاى نظام قرار گیرد.


عده‌‌یى از افراد ساده‌‌اندیش خیال مى‌کنند که اگر دانشجو بخواهد حضور انقلابى‌ داشته باشد، راهش این است که بر سر مسئولان خود داد بکشد؛ خیر،

اینکه انقلابى‌‌گرى نیست. آنجایى که مى‌‌بینید دانشجو بر سر مسئولان امر داد مى‌‌کشد، مسئولان با دانشجویان هم‌جهت نیستند؛ آن‌ها مزدور امریکا

هستند و این جوانان نمى‌‌توانند طاقت بیاورند و بالاخره فریاد اعتراض مى‌کشند؛ کمااینکه در رژیم گذشته همین‌گونه بود و دانشجو و طلبه و مردم و

وجدانهاى بیدار و انسانهاى شجاع و روحهاى سالم، بر سر مسئولان امر داد مى‌‌کشیدند.» ۱
*
جلسه پرسش و پاسخ آیت‌الله خامنه‌ای با دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت ۶۷/۹/۸

نقشه‌ی کلان و دهه‌ای به نام «عدالت و پیشرفت». برنامه‌ای که تحقق آن یک دهه کار و تلاش و سختی کشیدن می‌خواهد؛ علاوه بر سه عنصر راهبردی

مفهوم‌سازی، گفتمان‌سازی و نهادسازی؛ و همچنین تعیین زیرساخت‌های قانونی و اجرایی، یک موتور محرک بیشتر ندارد. آنچه کشنده اصلی قطار در حرکت

نظام اسلامی خواهد بود به تصریح و اذعان رهبر انقلاب اسلامی، «جوان مومن انقلابی» است. این پیام را بیاد دارید؟

«جوانان عزیز!


دست یافتن به آرزوهای بزرگ ملی، نیازمند فکر روشن و عزم راسخ و شجاعت و اخلاص است، و جوان مومن که مبانی جمهوری اسلامی و راه امام بزرگوار

را عمیقا پذیرفته است، امید بخش‌ترین نیرویی است که میتواند ملت ایران را در رسیدن به آرزوهای بزرگش یاری برساند. نقشه‌ی راه برای رسیدن به

پیشرفت و عدالت در دهه‌ی چهارم را فقط با اذعان به این حقیقت میتوان ترسیم کرد.» ۲

* چرا جوان مومن انقلابی؟


سوالی که ممکن است به ذهن برسد این است که چرا رهبر انقلاب اینقدر روی این دسته از مردم انقلاب اسلامی، مردم ایران تکیه و تاکید دارند؟

آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای حداقل دوبار به صراحت به این پرسش پاسخ داده‌اند:


«هرجایى که ما به ابتکار و استعداد جوانان‌مان تکیه کردیم، آنجا ناگهان مثل چشمه‌اى جوشید، شکوفا شد؛ در قضایاى مربوط به مسائل هسته‌اى،

در قضایاى مربوط به مسائل دارویى، در درمان‌هاى گوناگون، در سلّول‌هاى بنیادى، در نانو، در این برنامه‌هاى صنعتىِ دفاعى، هرجایى ما سرمایه‌گذارى

[کردیم‌] و به این

نیروى جوان و علاقه‌مند و مؤمن و بااخلاص داخلى تکیه کردیم و به او ارج نهادیم، کارمان پیش رفت؛ خب، به این برسیم. مسائل اقتصادى هم

همین‌جور است.» ۳


اینکه ما تکیه میکنیم بر روى نیروهاى انقلابى و نیروهاى متدیّن، به‌خاطر این است که ما راه طولانى در پیش داریم؛ این ملّت راه طولانى در پیش دارد.

«اینکه ما تکیه میکنیم بر روى نیروهاى انقلابى و نیروهاى متدیّن، به‌خاطر این است که ما راه طولانى در پیش داریم؛ این ملّت راه طولانى در پیش دارد.

هدفى که ما براى جمهورى اسلامى، بر اساس آموخته‌هاى عمومى انقلاب در نظر گرفتیم - «ما» که عرض میکنم، مراد این حقیر نیست؛ مراد، ملّت ایران و

مسئولان انقلاب است؛ صاحبان انقلاب - آن هدف، هدف خیلى والایى است. هدف، ایجاد یک جامعه‌ى نمونه است. شما میخواهید در محدوده‌ى ایران عزیز

- که از لحاظ جغرافیایى در یک نقطه‌ى بسیار حسّاسى از دنیا هم واقع شده است - یک جامعه‌اى بسازید که به برکت اسلام و زیر پرچم قرآن، الگو باشد؛

هم الگو از لحاظ مادّى و پیشرفتهاى مادّى، هم در عین حال الگو از لحاظ معنویّت و از لحاظ اخلاق.» ۴

از میان بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره جوان مومن انقلابی دسته‌بندی‌های متعددی به دست می‌آید. این موضوع و مترادفات دیگر آن،

حجم قابل توجه و البته مغفولی داشتند که دو محور عمده‌اش عبارتند از:

«خطرات و آفت‌هایی که جوان مومن را تهدید می‌کند»


«وظایف و مسئولیت‌هایی که جوان مومن انقلابی به عهده دارد»

این دو محور، بهانه‌ای برای تهیه دو گزارش مجزا از بیانات ایشان است.

* چه خطراتی جوان مومن انقلاب را تهدید می‌کند؟


۱. پشت کردن به انقلاب!


آیا ممکن است جوانی مومن و انقلابی باشد و بعد بر اثر گذر زمان و تغییر شرایط روزی برسد که آن جوان دیگر مومن یا انقلابی نباشد؟ رهبر انقلاب در اوج

رخدادهای فتنه‌آمیز سال ۸۸ تعبیری داشتند به عنوان: «انقلابی فرسوده پشیمان»! دیدار دانش آموزان یک روز پیش از روز دانش آموز مثل هر سال در

حسینیه امام خمینی برگزار شده بود. آن روز رهبر انقلاب بیانی داشتند که خیلی زود در افکار عمومی مرجع ضمیرش را پیدا کرد: «...صرف‌نظر از یک عده

انقلابی فرسوده‌ی پشیمان که به دلائل گوناگون، زندگی راحت را، سازش را ترجیح دادند، یا به ساز دشمن رقصیدن را عیب ندانستند، جوانِ کشور، توده‌ی

ملت که اکثریت هم جوان هستند، این انگیزه‌ی عمیق را دارند.» ۵

جالب است که یک سال قبل از انتخابات سال ۸۸ فرموده بودند: «جوانهاى امروز ما، جوان‌هاى نسل معاصر ما و جوانهائى که در آینده خواهند آمد، بدانند راه

انقلاب، راهى است که احتیاج دارد به عزم، به ایمان، به ثبات قدم. بعضى این ثبات قدم را دارند، بعضى در بین راه برمى‌گردند؛ البته این‌ها به ضرر خودشان

عمل مى‌کنند؛ «فمن نکث فإنّما ینکث على نفسه». آن کسانى که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانى هستند که در تابستان روزه گرفته‌اند و تا اواخر روز، روزه

را حفظ مى‌کنند، اما یک ساعت به غروب، دو ساعت به غروب طاقتشان تمام مى‌شود؛ افطار مى‌کنند. این مثل همان کسى است که از اولِ روز، روزه نگرفته

است. باطل کردن روزه در هر زمانى از ساعات روز باشد، ابطال روزه است. در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگى حرکت وجود نداشت،

انسان رابطه‌اش با انقلاب قطع مى‌شود. این بى‌وفائى به انقلاب است. همیشه بودند کسانى که به انقلاب بى‌وفائى کردند، به انقلاب دل‌بستگى

خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند. وصیت امام این است که جوان‌ ما، مردم ما، نسلهاى گوناگون ما، با چشم واقع‌بینانه نگاه کنند. اصل، انقلاب است؛

اشخاص، اصل نیستند. انقلابى‌ بودن به حفظ رابطه‌ى خود و عمل خود و پیوستگى خود با انقلاب است.» ۶

۲. یاس و ناامیدی


وقتی از بالا نگاه بکنید دست دشمن در سد کردن مسیر این موتور محرکه انقلاب اسلامی خوب پیداست. شاید از همین روست که آیت الله خامنه‌ای در

انذارهای‌شان چیزهایی می‌گویند که در نگاه اول به چشم کسی نمی‌آید. به ریزش‌های انقلاب اسلامی که نگاه کنیم و مصادیق فرسوده‌ شده‌ها را بررسی

کنیم، عده‌ای از نقطه‌ی نون «نمی‌شود» منحرف شدند. مایوس شدند. رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با دانش‌آموزان دهه شصت به همین نقطه اشاره فرمودند:

«جوانان عزیز! دشمن روى شما سرمایه‌گذاری‌هاى زیادى مى‌کند؛ حواس‌تان جمع باشد. عده‌یى را به بى‌تفاوتى مى‌کشاند و عده‌یى را دلسرد و مأیوس

مى‌کند. یأس، بزرگترین آفت جوان است. جوان‌ها بدانند که متأسفانه یأس به روح جوان زودتر راه پیدا مى‌کند؛ همچنان که امید این‌گونه است.

در مقابل یأسى که دشمن مى‌خواهد به جوانها تلقین و تزریق کند، خودتان را مصونیت بدهید.» ۷


من بارها از اعماق جان، قلبم براى این جوانان مؤمن و انقلابى، سوخته و گداخته است. بارها تأسف خورده‌ام که چرا باید به جوانان به این خوبى، بى‌اعتنایى

شود!؟ این‌ها هیچ‌چیزشان از آن کسانى که در جاهایى به عنوان هنرمند معروف شده‌اند، کمتر نیست. در بسیارى از امور، از آن‌ها خیلى هم بهترند. اما به

این‌ها بى‌اعتنایى مى‌شود. وقتى‌که انسان مطلب را به درستى کاوش مى‌کند، مى‌بیند سر رشته مى‌رسد به اراده‌ى خباثت‌آمیزى در نقطه‌اى!

مسئولین هم متوجه نیستند.

۳. منزوی شدن


در همان سال‌های ابتدایی رهبری و در دهه‌ای که جریان‌های چپ و راست روشنفکری علیه هنرمندان انقلابی از جنگ برگشته، از هیچ اقدامی دریغ

نمی‌کردند یک فراز بلند از کلمات ایشان در دیدار کارگزاران فرهنگی وقت درد دلی ماندگار است:


«از کارهاى دشمن، این شد که این مجموعه‌هاى مؤمن را منزوى کند. جوان، بى‌تجربه است. به مجرد اینکه ببیند در یک دستگاه رسمى کشور مثلًا در یک

مرکز فرهنگى کشور دو نفر به او اخم کردند، به او بى‌اعتنایى کردند، او را تحقیر کردند؛ در حرکتش اثر مى‌گذارد و او را کند مى‌کند. یا مثلًا وقتى ببیند که در

مجلّات به‌اصطلاح ادبى و هنرى کشور، چهره‌هاى مخالف با این روش و خط را، بزرگ مى‌کنند، برجسته مى‌کنند، تعریف مى‌کنند، این جوان دلش آب مى‌شود

و روحیه‌اش را از دست مى‌دهد. وقتى یک فیلمساز، اثرش را به مراکزى مى‌برد که مى‌توانند از او استفاده کنند و کارى کنند که بتواند کارش را ادامه دهد؛

اما با بى‌اعتنایى به او مى‌گویند: «نه آقا؛ ما این را قبول نداریم. این طورش را قبول نداریم»، و بعد در همان حال ببیند انواع و اقسام کارهایى که از لحاظ

مایکى ایه‌هاى هنرى از کار او کمتر است اما چون مایه‌ى اسلامى ندارد مورد قبول آن‌هاست؛ این جوان به‌خودى‌خود، منزوى و ناامید خواهد شد.

من بارها از اعماق جان، قلبم براى این جوانان مؤمن و انقلابى، سوخته و گداخته است. بارها تأسف خورده‌ام که چرا باید به جوانان به این خوبى

، بى‌اعتنایى شود!؟ این‌ها هیچ‌چیزشان از آن کسانى که در جاهایى به عنوان هنرمند معروف شده‌اند، کمتر نیست. در بسیارى از امور، از آن‌ها خیلى هم

بهترند. اما به این‌ها بى‌اعتنایى مى‌شود. وقتى‌که انسان مطلب را به درستى کاوش مى‌کند، مى‌بیند سر رشته مى‌رسد به اراده‌ى خباثت‌آمیزى

در نقطه‌اى! مسئولین هم متوجه نیستند.» ۸

۴. رفتار تکفیری


یکی از زنهارهای رهبر انقلاب خطاب به جوانان مومن انقلابی این بود که تکفیر و متهم کردن را به نفع منطق محکم نقادی کنار بگذارند.


«من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. با تهمت‌زنی و جنجال‌آفرینی، بنده موافق نیستم؛

با تکفیر کردن و متهم کردن این و آن، بنده موافق نیستم. اعتقاد من این است که مجموعه‌ی انقلابی کشور ـ که بحمدالله تعداد بی‌شماری از آنها

در بین جوانهای ما، در بین صاحب‌نظران ما، اساتید ما، بزرگان ما، تحصیل‌کرده‌های ما حضور دارند ـ میتوانند با منطقِ محکم وارد میدان بشوند، نقّادی کنند.

نقاط ضعف را و نقاط منفی را به رخ ما مسئولین بکشانند. گاهی میشود که مسئول، متوجّه نیست چه دارد میگذرد در متن جامعه، امّا آن جوان در متن

جامعه است، او میفهمد.» ۹


۵. افراط و تفریط


از دیگر هشدارهای رهبر انقلاب که مخاطب اولش طلاب انقلابی بوده است پرهیز از افراطی‌گری و اهانت کردن به دیگران است:


«نبادا حرکت انقلابى جورى باشد که بتوانند تهمت افراطى‌گرى به او بزنند. از افراط و تفریط بایستى پرهیز کرد. جوانهاى انقلابى بدانند؛ همان‌طور که

کناره‌گیرى و سکوت و بى‌تفاوتى ضربه میزند، زیاده‌روى هم ضربه میزند؛ مراقب باشید زیاده‌روى نشود. اگر آن چیزى که گزارش شده است که به بعضى از

مقدسات حوزه، به بعضى از بزرگان حوزه، به بعضى از مراجع یک وقتى مثلًا اهانتى شده باشد، درست باشد، بدانید این قطعاً انحراف است، این خطاست.

اقتضاى انقلابیگرى، اینها نیست.»۱۰

۶. نفوذ دشمن


در سال‌های ابتدایی دهه هفتاد و در دورانی که انقلاب داشت تجربه جدیدی پیدا می‌کرد، عده‌ای با خلق وضعیتی مشابه ظاهر مومن و حزب‌اللهی اقدام به

مشوه کردن فضای افکار عمومی می‌کردند. این دسته با راه انداختن جریانات بدلی با تابلوی امر به معروف و نهی از منکر کارهای خلاف قانون و شرعی را

سازمان‌دهی می‌کردند که یک هدف بیشتر نداشت. آیت الله خامنه‌ای در جمع فرماندهای گردان‌های عاشورا که نمونه تازه‌ای از تشکل در نیروی مقاومت

بود فرمودند:


«جوان حزب‌اللّهى هم باید باهوش باشد. باید چشمهایش را باز کند و نگذارد کسى در صفوف او رخنه کند و به ‌نام امر به معروف و نهى‌ از منکر، فسادى

ایجاد نماید که چهره حزب‌اللَّه را خراب کند. باید مواظب باشید. این، به عهده خودتان است. من یقین دارم - و تجربه‌هاى این چندسال هم نشان داده -

تا نیروهاى مؤمن و حزب‌الّلهى براى انجامِ کارى به میدان مى‌آیند، یک عدّه عناصر بدلى و دروغین، با نام اینها در گوشه‌اى فسادى ایجاد مى‌کنند تا ذهن

مسؤولین را نسبت به نیروهاى مؤمن و حزب‌الّلهى و مردمى چرکین کنند. مواظب باشید. مسأله امر به معروف و نهى ‌از منکر، مثل مسأله نماز است.

یاد گرفتنى است.» ۱۱

۷. ظلم به دیگران


آیت الله خامنه‌ای در نماز جمعه معروف چهارده خرداد که نقطه عطفی در تاریخ ایران بعد از فتنه ۸۸ بود هشدار محکمی به جوانان مومن دادند. هشداری

که فقط جنبه‌ی اخلاقی نداشت. یک امر حکومتی بود. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جاده‌ى حق تعدى

کنیم:


«جوان‌هاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار

کند که نسبت به آن کس از جاده‌ى حق تعدى کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.» ۱۲

۸. انقلابی منفی شدن!


آخرین فراز این گزارش به یکی از بدیع‌ترین تعبیرهای رهبر انقلاب اختصاص دارد. تعبیری که در زمره ادبیات‌سازی‌های راهبردی انقلاب اسلامی قابل بحث و

فحص است. نیازی به توضیح نیست. «انقلابىِ منفى» شدن یکی از آفت‌هایی است که جوان مومن انقلابی را تهدید می‌کند.


انقلابىِ منفى، خودش را از کار کنار مى‌گیرد؛ اما اگر یک‌وقت کارى هم به دستش افتاد، مثل آدم‌هایى که هیچ کارى در دستشان نیست، حالت

منفى‌بافى و شکل اپوزیسیون به خودش مى‌گیرد؛ کأنّه در هیچ کارى مسئولیت ندارد! انقلابىِ مثبت حتّى اگر هیچ‌کاره هم باشد، خودش را مسئول‌ترین

افراد مى‌داند و وارد میدان مى‌شود. من مى‌خواهم به شما عرض کنم: عزیزان من! جوانان! انقلابىِ‌ مثبت باشید.

«ما از اوّلِ انقلاب دوگونه انقلابى داشتیم و انقلابیّون ما دوگونه نقش ایفا کردند. بعضى از انقلابیّون، انقلابیّونِ مثبت بودند؛ بعضى از انقلابیّون هم انقلابیّون

منفى بودند. در اوایل انقلاب، انقلابىِ منفى به آن انقلابى‌اى مى‌گفتیم که از میدان کار و تلاش و حرکت، آنجایى که دردسرى داشت، عقب مى‌کشید.

انقلابى بود، اما انقلابىِ وجاهت‌طلب و راحت‌خواه؛ انقلابى‌اى که مى‌گفت من مبارزه‌ام را قبل از انقلاب کرده‌ام، اکنون دیگر مى‌خواهم احترام شوم.

بنابراین، چنین کسانى به میدان خطر و دردسر و آنجایى که چهار نفر آدم از انسان گله‌مند مى‌شوند، وارد نمى‌شدند.یک عدّه هم انقلابىِ مثبت بودند.

حاضر بودند آبرویشان را هم خرج کنند. آنجایى که فکر مى‌کردند وجودشان مى‌تواند کمکى بکند، با همه‌ى وجود حاضر بودند. اگر جبهه بود، یک طور؛

اگر دانشگاه بود، یک طور؛ اگر میدان فرهنگى یا سیاسى بود، وارد میدان مى‌شدند. انقلابىِ منفى، خودش را از کار کنار مى‌گیرد؛ اما اگر یک‌وقت کارى

هم به دستش افتاد، مثل آدم‌هایى که هیچ کارى در دستشان نیست، حالت منفى‌بافى و شکل اپوزیسیون به خودش مى‌گیرد؛ کأنّه در هیچ کارى

مسئولیت ندارد! انقلابىِ مثبت حتّى اگر هیچ‌کاره هم باشد، خودش را مسئول‌ترین افراد مى‌داند و وارد میدان مى‌شود. من مى‌خواهم به شما عرض کنم:

عزیزان من! جوانان! انقلابىِ‌ مثبت باشید. دانشگاه باید انقلابیّون مثبت پرورش دهد؛ این ملت و این تاریخ به شما نیاز دارد؛ باید خودتان را آماده کنید.» ۱۳

کشور شما به نسل جوان مومن و اندیش‌مند و پر‌انگیزه، از همه چیز و از همیشه بیش‌تر نیازمند است. همه شما را به خدای حکیم و علیم می‌سپارم.» ۱۴


«پروردگارا! این جوانهاى‌ مؤمن‌، صالح و این عناصر خوب را پیش خودت و پیش امام زمان روسفید کن.» ۱

ی‌نوشتها:
۱. بیانات در مراسم بیعت دانشجویان ۲۳/ ۰۳/ ۱۳۶۸
۲. پیام به نهمین نشست سالیانه اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل ۱۳۸۷/۰۶/۰۳
۳. بیانات در دیدار مردم استان ایلام در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام۱۳۹۳/۰۲/۲۳
۴. سخنرانى در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان، به‌مناسبت سیزدهم آبان ماه ۱۳۶۸/۰۸/۱۰
۵. بیانات‌ در دیدار دانش‌آموزان در آستانه ۱۳ آبان‌ ۱۳۸۸/۰۸/۱۲
۶. بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره)۱۳۸۷/۰۳/۱۴
۷. سخنرانى در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان، به‌مناسبت سیزدهم آبان ماه ۱۳۶۸/۰۸/۱۰
۸. بیانات در جمعی از کارگزاران فرهنگی ۲۱/ ۰۵/ ۱۳۷۱
۹. بیانات در حرم مطهر رضوی۱۳۹۳/۰۱/۰۱
۱۰. بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ ۲۹/ ۰۷/ ۱۳۸۹
۱۱. بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های عاشورا ۱۳۷۱/۰۴/۲۲
۱۲. خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران در حرم امام خمینى (ره) ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
۱۳. بیانات و پرسش و پاسخ در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتى امیرکبیر ۰۹/ ۱۲/ ۱۳۷۹
۱۴. پیام به نهمین نشست سالیانه اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل ۱۳۸۷/۰۶/۰۳
۱۵. بیانات در دیدار کارکنان وزارت اطلاعات ۱۳/ ۰۷/ ۱۳۸۳

منبع: دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای


برچسب‌ها: جوان ، مؤمن ، انقلابی ، خطر,
 

شنبه 14 تير 1398

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 41 صفحه بعد

مطالب گذشته

·

حجاب ارسال در : 1398/11/18 19:15

·

آیامیدانید ...؟ 4 ارسال در : 1398/05/10 20:26

·

آیا در قرآن برای راهپیمایی هم آیه داریم؟ ارسال در : 1398/05/01 16:02

·

دعوت مراجع تقلید برای حضور در راهپیمایی روز قدس ارسال در : 1398/05/01 15:58

·

دو شبکه ماهواره ای فارسی زبان که در شب اربعین سنگ تمام گذاشتند!+ تصاویر ارسال در : 1398/04/29 18:37

·

روابط دختر وپسر از دیدگاه قرآن ارسال در : 1398/04/29 18:31

·

شباهت نظر رهبر انقلاب و پناهیان در مورد فرج و تحول در جهان ارسال در : 1398/04/28 16:50

·

داستان اراده محکم و همت بلند یک دختر ارسال در : 1398/04/23 17:18

·

داستان جالب عابد و سگ ارسال در : 1398/04/23 17:17

·

عشق واقعی... ارسال در : 1398/04/23 17:15

·

حکایت حمایت از حامیان حضرت علی(ع) ارسال در : 1398/04/23 17:09

·

عابد و شیطان ارسال در : 1398/04/23 17:08

·

تمنا ارسال در : 1398/04/23 17:07

·

تلخ ارسال در : 1398/04/23 17:05

·

چهار سخنی که زاهد را تکان داد! ارسال در : 1398/04/23 17:00

·

ماجرای امید بخش ترین آیه قرآن ارسال در : 1398/04/23 16:55

·

شیطان و فرعون ارسال در : 1398/04/23 16:52

·

داستان جالب بهلول و شکستن سر استاد ارسال در : 1398/04/23 16:34

·

حکایت آن درخت ارسال در : 1398/04/23 16:27

·

حدیثی زیبا ارسال در : 1398/04/20 18:16




لطفا برای بهبودی وبلاگ نظر بدهید و اگر مطلبی دارید که مفید است به abdekhodam@yahoo.com ایمیل کنید تا با نام خودتان در وبلاگ درج شود ، با تشکر ، یا علی .



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تحفۀ هوشیاری و آدرس tohfeyehushyari.LoxBlog.Com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








>