امام على عليه السلام در بخشى از خطبه (199) در رابطه با اهميّت فوق العاده نماز،به آثار مهم معنوى و تربيتى نماز و عاقبت شوم تاركان و سبك شمرندگان آن پرداخته، نمازگزاران واقعى را معرفى مى كند، نخست مى فرمايد: «برنامه نماز را به خوبى مراقبت كنيد و در محافظت آن بكوشيد. بسيار نماز بخوانيد و به وسيله آن به خدا تقرّب جوييد زيرا نماز بر همه مؤمنان در اوقات مخصوص واجب است».
در اين عبارت كوتاه چهار دستور درباره نماز داده شده است: تعاهد، محافظت، استكثار، و تقرب جستن به آن.
سپس امام(عليه السلام) به ذكر دليل براى اين دستورات مهم در مورد نماز پرداخته و به هفت نكته اشاره مى كند و به آياتى از قرآن مجيد و سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله) استدلال مى فرمايد؛ نخست مى گويد: «زيرا نماز به عنوان فريضه واجب (در اوقات مختلف شب و روز) بر مؤمنان مقرّر شده است»; سپس به ذكر دليل دوم پرداخته، مى فرمايد:«آيا پاسخ دوزخيان را در برابر اين سؤال كه «چه چيز شما را به دوزخ كشانيد؟» نمى شنويد كه مى گويند: «ما از نمازگزاران نبوديم»
یه جوون ازم سوال کرد که ما چرا باید نماز بخونیم ، بعدم گفت که دلیل قانع کننده برام بیار که عقلم قبول کنه. اونوقت اضافه کرد : جوونای امروز دیگه بدون دلیل قانع نمی شن ، و تا دلیل نباشه حرفی رو نمی پذیرن. خلاصه توپش حسابی پر بود و جواب می خواست ، اونم جوابی که عقلشو قانع کنه.
خوب بود چی بهش بگم ، بگم : برای این باید بخونی که واجبه ، مشکل این بود که می دونست واجبه ، اما می خواست علت واجب شدنش رو بدونه .
یعنی برای اون جوان اینکه خدا دستور داده کافی نبود که به فرمانش عمل کنه ، اون برای عملش دلیل دیگری می خواست اونم یه دلیلی که عقلش اونو بپسنده و قبولش کنه.
ادامه رو از زبون خودش می گم :
جوان : مگه نمی گیم که دستورای خدا بی علت نیست ؟
مبلغ دینی : درسته خدا که کار بی علت انجام نمی ده .
جوان : پس ما باید علتش رو بفهمیم تا عمل کنیم .
مبلغ دینی : اینجا یه حرف هست : آیا اصلا ما می تونیم علتها رو بفهمیم ؟
جوان : مگه نمی تونیم ؟
مبلغ دینی : همه اش رو که نه ، ولی بعضیاش رو بله ، علتش هم معلومه ؛ چون خدا عقل کله ، خالق ما است ، از درون ما کاملا آگاهه ، از میلیونها سال قبل تا میلیونها سال بعد رو می دونه ، مصلحت فردی و اجتماعی انسان رو در طول سالیان دراز تشخیص میده ، طبیعیه که یه چیزایی رو بدونه که ما ندونیم ، همون طوری که یه انسان دنیا دیده نسبت به یه جوان خام خیلی بیشتر می دونه.
در نتیجه کاملا معقوله که عقل انسان همه علت ها رو نفهمه ، مثل اینکه چرا بعض نمازها سه رکعت و بعضی چهار رکعته ، چرا وضو رو به این ترتیب خاص باید گرفت ، چرا اگه محل مسح خشک نباشه وضو باطله ، چرا اگه یه دقیقه قبل وقت آدم نماز بخونه نمازش درست نیست ؟ و خیلی چراهای دیگه .
پس حالا که انسان نمی تونه همه چراها رو بفهمه .
دانلود نرم افزار اسلامی سوالات شیعی تحت ویندوز : سایت تخصصی نرم افزارهای مذهبی موبایل و رایانه اینبار نیز یکی دیگر از نرم افزارهای تحت ویندوز را با عنوان دانلود نرم افزار “سوالات شیعی” در اختیار کاربران قرار داده است . این نرم افزار اسلامی مجموعه ای از اطلاعات بسیار سودمند در مورد شبهاتی که در زمینه عقاید مذهب اهل بیت علیهم السلام و اهل تسنن مطرح است . این نرم افزار اسلامی به کاربران این امکان را می دهد که تمام سوالات و امکاناتی را که در بخش سوالات شیعی پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله العظمی مکارم شیرازی مشاهده میکنند، بدون نیاز به ارتباط با اینترنت در رایانه خود داشته باشند.
در بعضی از جوامع بشری، دین و اعتقادات دینی را مقوله ای جدا از زندگی انسان در دنیا گرفته اند و امور دینی را مسائلی شخصی و رابطه فردی انسان با معبود تلقی کرده اند و حال آن که بنابر اندیشه و اعتقاد اسلامی، ایمان به خدا و روز قیامت در زندگی معمولی انسان نقش غیر قابل انکار دارد. اصولاً بر اساس این عقاید، زندگی معنا، مفهوم، هدف، شکل و چارچوب ویژه ای پیدا می کند که تفاوت های اصولی و بنیادی با نوع زندگی انسان هایی دارد که دارای چنین عقیده ای نیستند از جمله:
الف) تفاوت در بینش ها
با وجود ایمان به معاد، زندگی هدف دار می شود و همه اعمال و رفتار انسان مومن به معاد به سوی تامین معاد، جهت می یابد. در حالی که انسان غیر مومن به معاد، هدفی را برای مجموعه زندگی خود نمی یابد و زندگی برای او هدف دار، جهت دار و معنی دار نیست. او برای رفتار خود چارچوبی نمی شناسد، هر گونه خواست و اراده کرد و دوست داشت عمل می کند یا حتی رفتار خود را مطابق دلخواه بدون احساس محدودیت، تغییر می دهد. قرآن در این باره می فرماید: «بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ».[1]
بلکه انسان می خواهد در پیش روی خود، راه را باز کند (مانعی برای آن چه می خواهد انجام دهد نبیند) از این رو نسبت به قیامت اظهار تردید کرده و می پرسد قیامت کی خواهد بود؟!
هم چنین ایمان به معاد نگاه به زندگی دنیا را نگاه به مرحله ای مقدماتی، گذرا و ناپایدار می سازد و مومن به معاد خود را در حال فراهم کردن توشه و لوازم زندگی ابدی و جاودانی برای پس از مرگ می شمارد و حال آن که منکر معاد زندگی را منحصر به دنیا و دنیا را همه دوره حیات خود می پندارد. زندگی برای او همین مدت محدود، همراه با همه رنج ها، سختی ها و مشکلات گوناگون است. از این رو، افسردگی، نا امیدی، اضطراب روانی، بلا تکلیفی، احساس پوچی و بی هدفی بر این گونه زندگی سایه می افکند و اگر رو به لذت های ناپایدار آن می آورد، به دلیل این است که در میان این همه ناکامی های زندگی دنیا، دمی لذت غنیمت است و در واقع روی آوردن به قمار، شراب و شهوات جنسی یک نوع خود فریب دادن و سرگرم شدن است تا این عمر محدود به پایان پذیر بی هدف، به هر جهت بگذرد.
در صورتی که ایمان به معاد، زندگی دنیا را مقدمه ای بر آخرت قرار می دهد که فرد باید در این مزرعه بذری بیفشاند و تا کی بنشاند تا از ثمره کار خود در زندگی بی پایان آخرت، بهره مند شود. در این دیدگاه همه چیز، ابزار رشد، کمال و ترقی انسان می شود و زندگی پر نشاط و امید آفرین خواهد بود.
قرآن كريم وقتي درباره حجاب سخن ميگويد، ميفرمايد: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن براي زن كه نامحرمان او را از ديد حيواني ننگرند؛ بنابراین، نظر كردن به زنان غير مسلمان را بدون قصد تباهي جايز ميداند.
شبههاي كه در ذهنيت برخی هست، اين كه ميپندارند حجاب براي زن محدوديت و حصاري است كه خانواده و وابستگي به شوهر براي او درست کرده و بنابراين، آن را نشانه ضعف و محدوديت زن ميدانند.
راهکار اين شبهه و تبيين حجاب در بينش قرآن كريم اين است كه زن بايد كاملا درك كند، حجاب او تنها مربوط به خود او نيست تا بگويد من از حق خودم صرف نظر كردم. حجاب زن مربوط به مرد نيست تا مرد بگويد من راضيم. حجاب زن مربوط به خانواده نيست تا اعضاي خانواده رضايت بدهند. حجاب زن، حقي الهي است؛ بنابراین، ميبينيد در جهان غرب و كشورهايي كه به قانون غربي مبتلا هستند، اگر زن همسرداري آلوده شد و همسرش رضايت داد، قوانين آنها پرونده را مختومه اعلام ميكند، ولی در اسلام اين چنين نيست.
مفهوم حق الله و حق الناس و آثار مترتب بر آن در فقه قضایی اسلام
مفهوم حق الله و حق الناس و آثار مترتب بر آن در فقه قضایی اسلام سابقهای به طول تاریخ فقه دارد و در برخی از روایات نیز بدان اشاره شده است. این دو مفهوم پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تصویب[1] ماده 290 قانون اصلاح موادی از قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 16/6/1361 که مقرر میداشت «در جرایم و اموری که جنبه حقاللهی دارند محاکمه مرتکب، حتماً بایستی با حضور متهم صورت گیرد...» و ماده 159 قانون تعزیرات مصوب 18/5/1362 مبنی بر اینکه «در حقوق الناس تعقیب و مجازات مجرم، متوقف بر مطالبه صاحب حق یا قائم مقام قانونی اوست»، وارد حقوق کیفری موضوعه گشت و پس از آن به طور گستردهای در قوانین شکلی و ماهوی بکار رفت ولی قانونگذار هیچگاه تعریفی از حق الله و حق الناس و ضابطه تفکیک بین آن دو ارائه نکرده است.
الف) تعریف حق الله و حق الناس
برخی گفتهاند: «هر آنچه که اولاً و بالذات معصیت الله و بالعرض تجاوز به حقوق افراد باشد، حق الله و هر چه که عکس آن باشد حق الناس است»[2] و نیز در تعریف حق الله آمده است: «حق الله سلطنت خداوند بر بازخواست بندگان است عموماً بر انجام یا ترک عملی که در مورد آن نهی یا امر شارع به مکلف متوجه شده است»[3] و عدهای این دو مفهوم را به آثارش تعریف کرده و گفتهاند: «هر آنچه که بنده میتواند آن را ساقط کند حق الله و هر آنچه که بنده حق اسقاط آن را ندارد حق الله است»[4] و تکالیف را به سه دسته حق الله و حق الناس و حق مختلط تقسیم کردهاند «برخی از محققان نیز تأسیس حقوق حق الله را مطابق با حقوق عمومی و حق الناس را معادل با حقوق خصوصی تلقی کردهاند»[5] آیت الله اردبیلی پس از ذکر اقوال فقها و حقوقدانان مینویسد: «حق الله در دو معنا بکار میرود:
1- حق ولایت مطلقه خداوند و آن امر و احکام خداوند و وجوب پیروی از آنهاست و این همان معنای سخن پیامبر است که فرمود: «حَقَّ اللهِ عَلَی العِبادِ اَنْ یَعْبُدوه ولایشرکوا به شیئاً» این معنا منظور بحث ما در اینجا (حکم غیابی) نیست.
2- هر آنچه که ملاک حکم در آن مصالح عامه و خاصهای است اختیارش به دست مکلف نیست اگر چه مصلحت متعلق به او باشد مثل حرمت خودکشی یا فرزندکشی و مقصود از حق الناس چیزی است که ملاک (حکم) در آن مصلحت شخصی است و اختیار آن به دست شخص است مثل وجوب قصاص ودیه که منوط به مطالبه ولی دم است و هر وقت عفو کند منتفی است»[6] از نظرکمیسیون استفتائات شورای عالی قضایی «هر جرمی که موجب تضرر شخص یا اشخاص خاص بشود حق الناس و هر جرمی که باعث اخلال و اختلال در نظم گردد و موجب لطمه بر مصالح اجتماعی و حقوق عمومی باشد حق الله محسوب میشود...»[7]
ب) مصادیق حق الله و حق الناس در حقوق کیفری
بر مبنای تقسیمبندی مجازات میتوان گفت تمام جرایم مستوجب مجازات حدی به جز قذف و سرقت قبل از رفع الی الحاکم حق الله و همه دیات و قصاص حق الناس میباشند.[8] جرایم تعزیری نیز با توجه به تعریف حق الله و حق الناس، برخی حق الله مثل روابط نامشروع مادون زنا و برخی مثل توهین حق الناس میباشند[9] جرایم مستوجب مجازات بازدارنده هر چند که طبق تعریفهای حقوق، حق الله محسوب میشوند در عین حال نظریههای مشورتی 5086/7 – 19/7/1384 و 4456/7- 24/8/77 جرایم مذکور در قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب 17/8/76 مجمع تشخیص مصلحت نظام که از مصادیق روشن جرایم بازدارنده میباشند را از شمول حق الله و حق الناس خارج دانسته و بیان داشتهاند «جرایم مذکور در قانون مبارزه با مواد مخدر نه جنبه حقاللهی دارد و نه جنبه حق الناسی...»[10]
ج)آثار تفکیک حق الله و حق الناس
آثار مختلفی بر تفکیک بین این دو حق در نظام قضایی اسلام مترتب است که مؤلفین فقهی و حقوقی به احصار و بررسی آن پرداختهاند در بین کتب حقوقی میتوان به کتاب «جرایم علیه اموال و مالکیت»[11] دکتر میر صادقی و از بین کتب فقهی به کتاب «فقه القضاء» آیت الله اردبیلی[12] اشاره کرد که در کتاب اخیر تعداد چهارده اثر مترتب بر این تفکیک، برشمرده شده است که برخی از آنها عیناً درج میشود.
1- حق الله مبتنی بر تخفیف است برخلاف حق الناس؛
2- صدور حکم غیابی در حق الناس جایز است برخلاف حق الله؛
3- شهادت بر شهادت در حق الناس پذیرفته برخلاف حق الله؛
4- صدور حکم و اجرای آن در حق الناس منوط به مطالبه شاکی است برخلاف حق الله؛
5- در حقوق الله در برخی موارد حاکم حق عفو دارد برخلاف حق الناس.
[1] . شیری، عباس؛ سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، تهران، مرکز انتشارات جهاد دانشگاهی شهید بهشتی، سال 1372، ص 112.
[2] .آشوری، محمد؛ عدالت کیفری (مجموعه مقالات)، تهران،کتابخانه گنج دانش،1376، چاپ اول، ص 214.
[3] .همان.
[4] .موسوی اردبیلی، عبدالکریم؛ فقه القضاء، قم، موسسه النشر لجامعه مفید، 1423 ق، الطبعه الثانیه، ص 188.
[5] .آشوری، عمر؛ آیین دادرسی کیفر، تهران، سمت، 1383، هشتم، ج1، ص 169.
[6] .موسوی اردبیلی، همان، ص 191 و 190.
[7] .شیری، همان، ص 114.
[8] .همان، ص 119.
[9] .همان، ص 119 و 120.
[10] .مجموعه جرائم و مجازاتها، تهران، معاونت پژوهش، تدوین و تنقیح قوانین و مقررات، 1385، چاپ سوم، ویرایش دوم، ج 2، ص [11] .میرمحمدصادقی، حسین؛ جرایم علیه اموال و مالکیت، تهران، نشر میزان، سال 1381، نهم، صص 46و 47.
[12] . موسوی اردبیلی، همان، صص 195 و 196.
لطفا برای بهبودی وبلاگ نظر بدهید و اگر مطلبی دارید که مفید است به abdekhodam@yahoo.com ایمیل کنید تا با نام خودتان در وبلاگ درج شود ، با تشکر ، یا علی .
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
تحفۀ هوشیاری و آدرس
tohfeyehushyari.LoxBlog.Com
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.